0

کشف اسرار درونی

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

کشف اسرار درونی
جمعه 5 اردیبهشت 1393  9:02 AM

کشف اسرار درونی
علامه‏ی اربلی رحمه‏الله در «کشف الغمه» از قاسم بن عبدالرحمان روایت می‏کند که گفت: من زیدی مذهب بودم، روزی در سفر بغداد دیدم مردم در حرکت و اضطرابند، برخی می‏دوند، بعضی جای در بلندی‏ها می‏گرفتند، عده‏ای ایستاده بودند و انتظار می‏کشیدند. پرسیدم: چه خبر است؟ 
گفتند: ابن الرضا، جوادالائمه، داماد خلیفه‏ی عباسی می‏آید. 
من هم گفتم می‏ایستم و او را مشاهده می‏کنم. تا ایستادم جا گرفتم، گفتند: آمد. 
دیدم جوادالائمه علیه‏السلام بر استری سوار است، من با خود گفتم: «لعن الله اصحاب الامامة»؛ گروه امامیه دور از رحمت حق باشند، زیرا آنها گمان کرده‏اند خداوند طاعت این جوان را بر خلق واجب کرده است، تا این خیال در دل من گذشت ابن‏الرضا نزدیک من رسید رو به من کرد و فرمود: 
«یا قاسم بن عبدالرحمان! (أبشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفی ضلال و سعر). 
این آیه درباره‏ی حضرت صالح پیامبر علیه‏السلام است که قوم او، او را تکذیب نمودند و گفتند: آیا آدمی که از جنس ماست و تنهاست هیچ تعبی و حشمی و قدرت مالی ندارد، از او پیروی کنیم؟ 
من تعجب کردم، او از درون من چگونه مطلع شد؟ گفتم: او ساحر است. تا این فکر در من خلجان یافت باز رو به من کرده فرمود: 
(أ ألقی الذکر علیه من بیننا بل هو کذاب أشر) 
این آیه درباره‏ی کفار قریش و تکذیب وحی است. می‏گفتند: آیا وحی بر او القاء کرده شده است از میان ما، و حال آن که در میان ما اولی و احق از وی هم یافت می‏شود. این طور نیست که وحی مختص پیامبر باشد، بلکه او دروغگو و خودپسند و متکبر است. 
من منقلب شدم و معتقد گردیدم که حق با امامیه است و او از درون افراد مطلع است. من از مذهب زیدی برگشتم و به مذهب امامیه گرویدم و معتقدم که او حجت خدا بر خلق است.

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها