0

ریشههای تاریخ چهارشنبه سوری

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:ریشههای تاریخ چهارشنبه سوری
دوشنبه 1 اردیبهشت 1393  4:12 PM

شبانگاه قتل متوكل و تقارنها
اكثر مورخان قدیم، موقع قتل متوكل – به دستور فرزندش منتصر، به دست غلامان – را در شبانگاه روز 3 شوال سال 247 قمری متذكر شدهاند. طبری میگوید: «متوكل شب چهارشنبه كشته شد. لختی پس از تاریك شدن شب، چهار روز رفته از شوال. به قولی شب پنجشنبه كشته شد.»(11) یعقوبی و مسعودی نیز موقع قتل متوكل را شبانگاه 3 شوال متذكر شدهاند، اما در سهشنبه و چهارشنبه آن اختلاف دارند. برابر جداول تقویم تطبیقی (ص50)، روز 3 شوال 247، چهارشنبه بود كه شبانگاه آن، شب پنجشنبه 4 شوال، قابل تبیین است. موقع قتل متوكل، یعنی چهارشنبه شب، یا شب پجشنبه 4 شوال، مقارن با شب اول ماه مهر در سال خراجی او، و مطابق نخستین شبانگاه ایام فروردگان (یعنی26 آبان) در سال شمسی عرفی پارسیان، و برابر 21 آذرماه سال شمسی واقعی، و 11 دسامبر 861 میلادی بوده، كه 271 روز از آغاز بهار گذشته است. 
بیگمان خیلی دیر، خبر قتل متوكل به بلاد دوردست رسیده، و موقع آن چهارشنبه ایام فروردگان ابلاغ شده است. بر این اساس موقع قتل متوكل در شبانگاه چهارشنبه ایام فروردگان در سال عرفی ایرانیان تثبیت شده است. از سوی دیگر، چون موقع قتل، مقارن شبانگاه روز اول مهر در سال خراجی ابداعی او بوده، پیروزی فریدون بر ضحاك مصداق پیدا كرده است، یا برای مردمان بغداد و نواحی آن – كه غالباً با فرهنگ ایرانی بودند – تداعی شده است؛ به همین دلیل، به پیروی از سنتهای كهن ایرانی، آتش افروخته و جشن گرفتهاند. چرا كه ابوریحان بیرونی، به استناد منابع كهن، مینویسد: «مهرماه روز اول آن هرمزد روز؛ و روز شانزدهم مهر است، كه به مهرگان معروف است... این روز را ایرانیان بزرگ داشتهاند؛ آن شادمانی و خوشی است كه مردم شنیدند فریدون خروج كرده.(12) ایرانیان، به پیروی از سنتهای كهن، در جشن و شادمانیها آتش میافروخته و چراغانی میكردهاند؛ به خصوص كه موقع قتل متوكل با شبانگاه 21 ماه آذر، در سال شمسی واقعی ایرانیان، تقارن داشته كه تداعیگر آتش (آذر) بود. كه به قول ابوریحان بیرونی: «روز بیست و یكم رام روزی است كه مهرگان بزرگ باشد؛ و سبب این عید آن است كه فریدون بر ضحاك ظفر یافت.» در نخستین سالگرد شبانگاه قتل متوكل، یعنی چهارشنبه ایام فروردگان، و تقارنهای مزبور معنای بیشتری پیدا كرده است؛ چرا كه چهارشنبه شب ایام فروردگان، در اولین سالگرد قتل متوكل با شبانگاه روز اول خمسه مسترقه (یعنی یك روز بعد از 30 آبان، و چهار روز مانده به اول ماه آذر) در سال عرفی پارسیان مقارن شده، كه با 5 مهرماه سال خراجی متوكل، و 26 آذرماه سال شمسی واقعی قدیم و 16 دسامبر سال 862 میلادی مطابق بوده، یعنی 271 روز از آغاز بهار سپری شده است. چنین تقارنهایی در نخستین شبانگاه چهارشنبه قتل متوكل در ایام فروردگان موجب تثبیت موقعیت قتل او در سال شمسی عرفی پارسیان و بعداً نیز در سال شمسی واقعی قدیم شده، و پس از نقل خمسه مسترقه به پایان اسفند این چهارشنبه جای خود را در آخر سال باز كرده است. 
به عقیده نگارنده، كلمه «سوری» در اینجا معنای سرخی و آتش ندارد، بلكه ایرانیان هوشمند معنا و مبنای موضوعی این جشن را، در ماهیت حرفی آن (سور+ی) گنجاندهاند. زیرا كلمه سوری به حساب ابجد برابر 276 است. كلمه رمزی سوری كه برای ماندگاری و تثبیت شبانگاه چهارشنبه موقع قتل متوكل، در تقارن یا قرین با روزهای 266 تا 276 سال شمسی واقعی (كه عامه، مخصوصاً كشاورزان، به لحاظ تعیین موقع كاشت و موسم برداشت و فصول آن را نگاه میداشتند) اتخاذ شده است، تا موقع دقیق آن در سالهای بعد از یاد نرود. چرا كه عموم میتوانستند، با ملاك قراردادن عدد 266، به مفهوم تعداد روزهای سپری شده از بهار، شبانگاه چهارشنبه سالگرد قتل متوكل را، در ایام فروردگان سال عرفی مشخص كنند، و مراسم سوری را بر پا دارند. 
نگارنده، با بررسیهایی كه انجام داده، بر این گمان است كه تغییر مجدد موقع نوروز، توسط معتضد خلیفه عباسی، در سال 284 قمری، تنها به منظور بر هم زدن تقارنهای مزبور با شب قتل متوكل انجام گرفته، زیرا او جای نوروز خود را روز 11 حزیران (11 ژوئن سال 897 میلادی)، یعنی 6 روز قبل از موقع نوروز متوكل، تعیین كرد؛ اما بحث دراینباره از حیطه مقاله حاضر خارج است. یعقوبی میگوید: «بیعت با منتصر در همان شبی كه پدرش متوكل كشته شد، یعنی شب چهارشنبه [درست آن چهارشنبه شب]، به انجام رسید.» طبری میگوید: «وی نخستین خلیفه از بنیعباس بود كه قبرش شناخته بود.» همو میگوید: منتصر، علی بن حسین عباسی را والی مدینه كرد، و بدو گفت: «تو را سوی گوشت و خونم میفرستم، و پوست ساق دست خویش را كشید و گفت: تو را سوی این میفرستم، بنگر چگونه با آنها رفتار میكنی، منظورش خاندان ابوطالب بود.»(13) مسعودی مینویسد: «منتصر مردی پرتحمل و خردمند و نكوكار و خیردوست و بخشنده و ادیب وعفیف بود، و به اخلاق والا و انصاف و حسن معاشرت پایبند بود... پیش از خلافت منتصر، خاندان ابوطالب در محنتی بزرگ بودند، و جانهایشان در خطر بود. از زیارت قبر حسین(ع) و سرزمین عزای كوفه ممنوع بودند و دیگر شیعیان آنها را نیز از حضور در این جایها بازداشته بودند؛ و این به موجب فرمانی بود كه متوكل به سال236 داده بود... و كار [آنان] چنین بود تا منتصر به خلافت رسید. و او مردمان را امان داد، و گفت از خاندان ابوطالب دست بدارند، و در تعقیب ایشان نباشند؛ و كسی را از زیارت قبر حسین (رضی الله عنه) در حیره و دیگر قبور آل ابیطالب منع نكنند و بگفت تا [میراث] فدك را به فرزندان حسن(ع) و حسين(ع) پس دادند. و اوقاف آل ابوطالب را رها كردند؛ و معترض شیعه ایشان نشد، و آزار از ایشان برگرفت. ابن مهلبی كه شیعه خاندان ابوطالب بود، درباره محنت شیعه روزگار میگوید: با طالبیان پس از آنكه مدتها مورد مذمت بودند، نكویی كردی و الفت هاشمیان را تجدید نمودی، كه از پس دشمنی دوست شدند. آرامشان كردی، و بخشش دادی تا كینهها را از یاد ببرند. اگر گذشتگان بدانستندی چگونه با آنها نیكی كردهای، میدیدند كه كفه حسنات تو از همه سنگینتر است.» مسعودی میافزاید: «منتصر با رعیت انصاف داشت و، با وجود مهابت، دل خاص و عام متمایل او شد.»(14) 
از تقارنهای تقویمی گفتگو كردیم، تقارنهای شخصیتی فریدون و ضحاك، برای مسلمانان با فرهنگ ایرانی، در وجود منتصر و متوكل مصداق پیدا كرده؛ و شبانگاه قتل متوكل و جانشینی منتصر، در چهارشنبهسوری و مراسم آن تجلی یافته است. این نكته را باید یادآور شد كه جشن چهارشنبهسوری، در نواحی دوردست خراسان برپا میشده كه در منابع كمتر سخن رفته است. ظاهراً ایرانیان اهل تسنن رغبت بیشتری به برپایی این مراسم داشتهاند، از آن جمله سامانیان كه نرشخی آن را ثبت كرده، و نیز ملك شاه حسین سیستانی از برپایی «جشن چهارشنبهسوری» در سال 993 قمری توسط ملوك سیستان خبر داده است.(15) 

قدر لحظات رو باید دانست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها