پاسخ به:اشعاری درباره حضرت زينب سلام الله علیها
شنبه 30 فروردین 1393 6:59 PM
چشمش گریست دشت به آتش کشیده را
بی تـاب گشت ســـــرخی حلـــق بریده را
آرام بر لبــــان عطشـــناک بوســـــــه زد
در بر گرفـت قامـــــــت در خون تپیــــده را
زینب ! عمود خیـــمه عالم شکسته شد
وقتی که کوفه بر تو فرو بســـت دیده را
زینب ! به گوشه گوشه صحرا صبور باش
گلهای نوشکفتـــــه از شاخه چیـــده را
پیراهنــــی که بوی حسین تو می دهد
زینب ! صبـــــور باش دو دست بریـده را
آنک بگو به پســـــتی و نامردمـــی بگو
آن سینه سرخهای به مقصد رسیده را
زینب بگو به پستــــی و نامردمـی بگو
این گرگــــهای وحشی یوسف دریده را
زینب بگو که از پس این شام می رسد
یک دست مهـــربان که بر آرد سپیده را