پاسخ به:مبحث چهل و هفتم طرح صالحین:مادر
یک شنبه 31 فروردین 1393 12:50 AM
من سال هاست که با مادربزرگم اینا زندگی می کنم؛
دیروز که بهش گفتم ننه این روز رو بهت تبریک می گم، بغض کرد و یه قطره اشک از چشم چپش اومد بیرون....
با خودم گفتم: عجب کاری کردی!!!!!!
فقط منو اون سر سفره بودیم، به چشماش نیگا نمی کردم اما حواسم شش دونگ بهش بود؛ بنده خدا خیلی متأثر شده بود و لقمه به زور از گلوش پایین می رفت...
یهو یه آهی کشیدو یه لیوان آب خورد، سرمو بلند کردم به چشماش نگاه کردم، گریه نمیکرد ولی پر اشک بود...
موفقیت تحرک بجا می خواهد نه توقف