پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي
شنبه 13 اردیبهشت 1393 7:47 PM
یاد کوچه ی مدینه ، می زنه آتیش به سینه
مونده رو صورت مادر جای پنج انگشت کینه
مادرم که بی حبیبه ، به غم و غصه عجینه
بخدا قسم که مزد گفتن علی همینه
ای مادر جوانم ، جوان قد کمانم
باور نمی کنم من بعد تو زنده مانم
دشمنا با هم نشستند تو کوچه راهشو بستند
فدکش رو پاره کردند دست و بازوشو شکستند
حرمت نمک گرفتند از دیوار کمک گرفتند
مادر مجروح ما رو به باد کتک گرفتند
ای مادر جوانم ، جوان قد کمانم
باور نمی کنم من بعد تو زنده مانم
تک و تنها توی کوچه دست و پای من می لرزید
جلو چشم من رو خاک ها مادرم تو خون می غلتید
نامردای بی احساس ، بی عشق ترین از ناس
رنگ شفق زدند بر گلبرگ های گل یاس
دست به دست هم که دادند ، ظلم بی حد و حساب شد
وقتی مادرم زمین خورد ، دنیا رو سرم خراب شد
مادر مرو ز پیشم ، بی تو دلم می میره
مادر مرو ز پیشم ، بی تو بابا می میره
خودمو بهش رسوندم ، کنج دیوارش نشوندم
چادر خاکیشو با دست گریه کردم و تکوندم
از نفس نفس زدن هاش جگرم سوخت و کباب شد
تا به خونمون رسیدیم ، دل من ز غصه آب شد
در بین راه می گفتش ای بر دلم شکوفه
هیچی مگو به بابات از ماجرای کوچه
شعر اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در ایام فاطمیه سال 83
یا صاحب الزمان علیه السلام