پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي
سه شنبه 9 اردیبهشت 1393 10:36 AM
از دست این زمونه خدا جون این چه بخته
میگم همه بدونند بی مادری چه سخته
وقت غروب که میشه دل حسین میگیره
خدا میدونه زینب جون میده و می میره
مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر
مگه میشه فراموش تلخی ها و قشنگی
به خونه حمله کردند چهل تا مرد جنگی
دل غریب زینب از این زمونه خونه
به دست و بازوی تو زدند با تازیانه
مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر
یواش یواش رو قلبم اومدی پا گذاشتی
با صد کرشمه و ناز عشقتو جا گذاشتی
جنون عاشقی رو من که بلد نبودم
اما تو لطف نمودی گذاشتی تو وجودم
کم کم جنون عشقت وارد زندگیم شد
صفای دلبریات موجب بندگیم شد
تو عاشقی سوزوندیم آتیش زدی به جونم
طوری شده که بی تو نمی تونم بمونم
خوب می دونم بدم من قدر تو رو نداشتم
تموم زندگیمو آقا به پات نذاشتم
آقا قسم به زهرا یکبار دیگه دعام کن
دل تو خونه اما یه بار دیگه نگام کن
حالا بیا به خونه موهامو کن تو شانه
دیگه نمی زنه کس تو رو با تازیانه
حالا بیا به خونه ببین کهیار ندارم
بخاطر حسینت بیا بشین کنارم
مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر
در وادی محبت خدا خودش میدونه
محبت تو مولا زد از دلم جوونه
مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر
یا صاحب الزمان علیه السلام