0

یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

 
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)
چهارشنبه 7 خرداد 1393  10:33 AM

ملاقات استثنایی!
به مناسبت پانزدهم شعبان ملاقات امام(ره) در حسینیه جماران برقرار بود. در آن روز جمعی از افراد حزب الله لبنان هم قرار بود در این مراسم به ملاقات امام(ره) نائل شوند اما به دلیل مشکلی که درمسیر برای آنها پیش آمده بود زمانی به جماران رسیدند که ملاقات تمام شده بود و امام(ره) به محل سکونت خود رفته بودند و به دنبال انجام دادن کارهای دیگرشان. ضمنا حضرت امام(ره) تا بعد از ماه رمضان قرار ملاقات عمومی نداشتند و لبنانیها هم باید یکی دو روز بعد به لبنان بر می‌گشتند لذا از این که تا جماران آمده بودند و توفیق زیارت امام(ره) را نیافته بودند به شدت متاثر و ناراحت بودند. ایشان ملتمسانه از اینجانب درخواست کردند اقدامی کنم اما نزدیک ظهر بود و مسلم بود که هیچگاه امام(ره) در یک روز آن هم بعد از ظهر دوباره برای ملاقات بیرون نمی‌آیند با این حال برای اسقاط تکلیف موضوع را به حضرت امام(ره) منتقل کردم و ناباورانه امام(ره) پذیرفتند و تا آنجا که به یاد دارم برای اولین و آخرین بار بود که بعد از ظهر آن روز مجددا بیرون آمدند و این برادران به توفیق زیارت امام(ره) دست یافتند آنان با این دیدار صمیمانه و خاص چندان خوشحال شدند چرا که بعد از آن نومیدی و تاثر شدید در قبل از ظهر، به جای حسینیه و همراه با انبوه جمعیت، امام(ره) در جمع اختصاصی و معدود خودشان، از نزدیک زیارت کردند و عنایت ویژه امام(ره) را در پذیرفتن آنان در یک دیدار استثنایی دریافتند و خاطره‌ای جاودانه برای آنان شکل گرفت.

آخرین ملاقات، آخرین روز
نمونه دیگری از محبت ویژه امام(ره) به مقاومت اسلامی در لبنان این بود که معمولا در مورد درخواستهای ملاقات چه برای رهبران حزب‌الله و چه افراد عادی یا خانواده‌های معظم شهدای لبنان با گشاده‌رویی و انبساط خاطر پاسخ مثبت می‌دادند و در این رابطه آخرین موردی که اتفاق افتاد، قابل توجه و شگفتی است.
یک روز قبل از انتقال حضرت امام(ره) به بیمارستان بود و مقدر بود که آخرین برنامه ملاقات و دست‌بوسی انجام گیرد. اینجانب نیز طبق معمول سهمی از کارت مخصوص ملاقات برای مراجعه کنندگان در اختیارم بود و آنها را روز قبل به افرادی داده بودم، چند دقیقه قبل از ساعت هشت پیرزنی را به دفتر ما آوردند و بعد از معرفی معلوم شد که ایشان مادر یکی از شهدای برجسته لبنان است.
شهیدی که در یک عملیات استشهادی عظیم، بزرگ ترین ضربه را به ارتش متجاوز صهیونیستی وارد کرده و دهها تن از آنها را به هلاکت رسانده بود. یکی از کارتها را از برادری که قبلا در اختیارش قرار داده بودم، با درخواست پس گرفتم و به این مادر شهید دادم. ایشان بلافاصله موفق به دست بوسی امام(ره) شد و به هنگام دست بوسی به عرض امام(ره) رساندم که ایشان مادر فلان شهید است. چهره حضرت امام(ره) گشوده شد و به گونه‌ای استثنایی از ایشان تفقد نمودند و لحظاتی قابل توجه، مشغول دعا کردن برای این مادر شهید شدند! و بدین گونه بعدا معلوم شد که در آخرین روز، آخرین شخصی که در برنامه ملاقات روزانه امام(ره) به دست بوسی امام(ره) نائل شد یک مادر شهید لبنانی بود.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها