پاسخ به:یادها و یادداشتهایی از زندگی امام خمینی(ره)
یک شنبه 21 اردیبهشت 1393 10:40 AM
قبض رسید از امام برای امام!
حضرت امام خمینی(ره)، تا جایی که خبر دارم اولین مرجع تقلیدی بودند که دستور دادند دریافت و پرداخت وجوه شرعیه، در قالب سیستم حسابداری دقیقی انجام گیرد.
همانگونه که قبلاً اشاره شد حضرت امام(ره) انجام این مهم را به عهده حضرات آقایان حاج سید هاشم رسولی محلاتی و حاج
شیخ حسن صانعی و اینجانب قرار دادند و با تقسیم کارها، دریافت به عهده آقای رسولی، پرداخت به عهده آقای صانعی و ثبت و ضبط حساب دریافتها و پرداختها به عهدة حقیر گذاشته شد و در مورد حسابی که در بانک صادرات به نام ما سه نفر افتتاح شده بود، برحسب دستور حضرت امام(ره) طی نامهای رسمی با امضای ما سه نفر و تأیید حضرت امام(ره) به بانک اعلام کردیم که وجوه واریزی به این حساب، «مربوط است به مرجع معظم تقلید شیعیان رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی، حضرت وجوه واریزی به این حساب آیت الله العظمی امام آقای حاج سید روح الله مصطفوی خمینی (مدظله العالی) و این مطلب نیز در متن گنجانده شد که شخص امام(ره) بر تذکر این نکته تاکید فرمودند که دیناری از این وجوه، مربوط به شخص ایشان نیست و به ورثه معظم له به ارث نمیرسد و به همین ترتیب دیناری از وجوه مزبور به شخص، یا به ورثه اینجانبان تعلق ندارد.
یکی از ویژگیهای برجسته امام(ره) این بود که به مقررات و ضوابط بهشدت پای-بند بودند و در این پای-بندی پیش قدم از دیگران بودند. درست برخلاف مغرضان یا ناآگاهانی که برای تضعیف امامت و ولایت فقیه القا میکنند که ولی فقیه فوق قانون است، فقیه و رهبری جامعه اسلامی، کسی است که بیش از همه و پیش از دیگران به رعایت ضوابط مقید و عامل است. امام (ره) و هر ولی فقیه دیگر در نظام اسلامی و مشخصا در شرایط حاضر حضرت آیت الله خامنهای به این دلیل در این جایگاه قرار میگیرند که در صحنه عمل و التزام به معیارهای شرعی، پیش-تاز میباشند و همچنین به قوانین و مقرراتی که در امتداد معیارها و احکام شرعی، وضع می-شود، کاملاً مقید و ملتزم بودهاند و هرگز خود را تافتة جدابافته نمیبینند.
حقیر در دفتر امام(ره) براساس معیاری که ایشان مشخص کرده بودند، هیچ پرداختی را بدون دستور پرداخت و گرفتن امضاء از دریافت کننده، انجام نمی-دادم. در مواردی اتفاق میافتاد که امام(ره) تصمیم میگرفتند برای رعایت جنبههای اخلاقی، شخصاً مبلغی را به برخی افراد بدهند و با توجه به اینکه وجوه شرعیه تماماً در اختیار این-جانب بود و حتی اگر اشخاصی مستقیماً وجوهات را به امام(ره) میدادند بلافاصله آن را به ما تحویل میدادند و هیچگاه وجوه شرعیه را نزد خودشان نگاه نمی-داشتند، بنابراین در موارد معدودی که میخواستند شخصا مبلغی را پرداخت کنند، از حقیر میخواستند که آن مبلغ را به ایشان تقدیم کند.
بعضی افراد تصور میکردند وقتی که قرار است از صدها میلیون تومان پولی که متعلق به امام(ره) بود و ما صرفاً امانتدار ایشان بودیم، مثلاً مبلغ پنجاه هزار تومان به معظم له مسترد کنیم، دیگر نیازی به دستور پرداخت و گرفتن امضاء وجود ندارد و اصولاً چنین کاری ناپسند و توهین به امام(ره) است؛ اما از نظر ما روش امام(ره) این گونه نبود و عملاً این طور بود که حقیر برای هر یک از ارقام مورد بحث که معمولا کمتر از یک صد هزار تومان بود، مثل تمام موارد دیگر و سایر افراد غریبه، همان فرم همیشگی را مینوشتم؛ با این تفاوت که در سایر موارد نام صادرکننده حواله و نام تحویل گیرنده فقط یک نام بود و آن هم امام! اولین بار، خدمت امام(ره) عرض کردم:» اگر اجازه فرمایید در این فرم، مثل پرداخت به افراد دیگر، اعلام وصول شود «که با گشاده رویی استقبال کردند و از آن به بعد دیگر نیاز به گفتن نبود. وجه را همراه با فرم خدمت امام(ره) تقدیم شود میکردم و ایشان همزمان مهرشان را از جیب در میآوردند و رسید وجه مهر میشد.
شیوه برخورد امام(ره) در این باره ما را تشجیع کرده بود که در برابر هر کس دیگری همین روش را بدون اغماض اعمال کنیم؛ در نتیجه یک بار که مرحوم حاج احمدآقا از آیفون به حقیر گفت: «حضرت امام(ره) دستور دادهاند مبلغ یک صد هزار تومان از شما بگیرم و شخصاً برای کسی ببرم. آقای میریان را فرستادم تا تحویل بگیرد و به من برساند.» به ایشان گفتم: «لطفاً رسید آن را امضاء کنید تا بفرستم.»
آقای میریان نزد من آمد، ولی به او گفتم: «برو رسید را بگیر و بیاور، من هم پول را آماده میکنم.»
ایشان رفت و برگشت و گفت: «حاج احمدآقا فرمودند، بعداً رسید را میدهند» دوباره او را برگرداندم و گفتم به ایشان بگویید: «اول رسید را بدهید، چون ممکن است بعداً در کارها گم شود و فراموش کنیم!». این بار حاج احمدآقا با عصبانیت رسید را امضاءکرده و فرستاده بود و بنده هم پول را تحویل دادم. این ماجرا در دفتر پیچید و برخی از دوستان به شدت مرا سرزنش کردند و یکی از افراد گفته بود که رحیمیان موقعیت خود را در دفتر خراب کرد، وای به حال او! اما برای بنده، امام(ره) و امانتداری برای امام(ره) ارزش داشت، نه بودن یا نبودن در دفتر. حقیر کیسه-ای برای کار کردن در دفتر برای خود ندوخته بودم که از پاره شدن آن خائف باشم. هیچ عاملی هم نمی-توانست عشق به امام(ره) را از دلم خارج کند.
در حالی که برخی منتظر برخورد سلبی حاج احمدآقا با حقیر بودند، عکس آن رقم خورد و آن دوستان سطحی نگر و ناآگاه از درایت و علو طبع حاج احمدآقا به اشتباه خود پی بردند. چند روزی از آن قضیه نگذشته بود که مرحوم حاج احمدآقا به حقیر اطلاع داد که امام(ره) موافقت کردهاند که حسابی ارزی برای وجوهات شرعیه به نام معظم له افتتاح شود و گفت: «شما با آقای کفاش زاده بروید، حساب را افتتاح کنید و حق امضای ثابت هم برای شما باشد.» که این کار انجام پذیرفت و معلوم شد هر چند حاج احمدآقا در قضیة سابق الذکر به خاطر عجله خود در انجام دستور امام(ره) و سخت گیری بنده، عصبانی شده بود، اما فرزند امام(ره) بود و با آن روح بلند و دل-سوز امام(ره)با همهٔ وجود و به دلیل همان سخت گیری و انعطاف ناپذیری در حساب و حفظ امانت، به جای کنار گذاردن حقیر از حساب-های ریالی، حساب ارزی را هم که قرار بود افتتاح شود، بر حسب نظر امام(ره) به عهده حقیر گذاشت!