0

یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

 
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)
یک شنبه 31 فروردین 1393  11:30 AM

تأیید غیر مسلمین نشود
حضرت امام(ره) در برخورد با خطر نفوذ و تأثیر منفی فرهنگهای مادی و منحط بر افکار و اندیشه‌های مسلمانان، بسیار جدی و حساس بودند. ایشان به دلیل حساسیت حتی استفاده از علوم و فنون بیگانگان را منوط به شرایط و ویژگی‌های خاص می‌دانستند. به عنوان مثال، از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اینجانب تماس گرفته شد که در مورد خرید کتابهای سالم و مفید برای کودکان و نوجوانان که ناشر یا مؤلف یا مترجم آنها غیرمسلمان باشند کسب تکلیف شود. پس از طرح سؤال حضرت امام(ره) فرمودند:

حتی‌الامکان از کتابهایی که مسلمانها نوشته‌اند استفاده شود و چنانچه لازم بود و کتابی خیلی خوب بود، به شرط آنکه تأیید غیر مسلمین نشود اشکال ندارد.

ملاقات وزیر خارجه‌ شوروی
صبح روزی که قرار بود «ادوارد شوارد نادزه» وزیر امور خارجه شوروی، برای تقدیم پاسخ «گورباچف» خدمت امام(ره) مشرف شود، طبق معمول روزهای دیگر، رأس ساعت هشت صبح برای تشرف به محل همیشگی رفتم، اما بر خلاف معمول هنوز امام(ره) به اتاق ملاقاتها تشریف نیاورده بودند.
وزیر امور خارجه‌ شوروی همراه ملاقاتهای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به طور ایستاده در اتاق منتظر قدوم امام(ره) بودند. برای پذیرایی دو کار بی‌سابقه انجام گرفته بود: یکی آنکه برای اولین بار، چند صندلی که البته از جای دیگر عاریه آورده بودند، برای نشستن هیئت مزبور در اتاق چیده شده بود و دیگر آنکه «حاج عیسی» یک سینی چای آورد و حاضران همین‌طور که ایستاده بودند، مشغول نوشیدن آن شدند. به جز مترجم روسی، سفیر شوروی نیز در اتاق بود، ولی دیگر همراهان شوارد نادزه در حیاط بودند.
انتظار سنگینی بر فضای اتاق حاکم بود. سرانجام امام(ره) در حدود ساعت هشت و نیم با همان هیئتی که در تلویزیون مشاهده شدند، وارد شدند و بدون تأمل و توقف و بدون اینکه در چهره‌ی کسی نگاه کنند، از میان افراد گذشته و روی جایگاه همیشگی‌شان نشستند. در همین حال، وزیر امور خارجه‌ شوروی نیز روی صندلی نشست.
معمولاً افراد در جلسه‌های استثنایی در آغاز به صورت شبه ‌موقت و نامتعادل می‌نشینند و بعد از چند لحظه، همزمان با آرامش و استقرار روانی با یک مانور آرام و حرکتی مختصر، هیئت و شکل ظاهری آنان نیز مستقر و متعادل می‌شود.
شوارد نادزه به عنوان رییس دیپلماسی و نماینده‌ ابر قدرت شرق که چهره‌ با صلابت و حرکتهای با طمأنینه او در محافل بزرگ بین‌المللی و کاخهای مجلل قدرتمندان غربی در فیلمهای خبری بسیار دیده شده است، در این اتاق محقر و ساده، در حالی که شاید برای اولین بار با پای برهنه روی فرشی کهنه و رنگ باخته در یک مجلس رسمی قدم گذاشته بود، وضعیت دیگری داشت. او برای اولین بار خود را در ساده‌ترین و بی‌پیرایه‌ترین مقر یک رهبر بزرگ الهی که شخصیت معنوی او تمام کاخهای استکبار را لرزان کرده بود، روبه‌رو می‌دید.
من نمی‌دانم ارتعاش خفیفی که در هنگام خواندن پاسخ گورباچف در دست او مشهود بود، ناشی از پیری بود یا چیزی دیگر! او در این لحظه که روی صندلی نشست، وضعیتی غیر مستقر داشت که در نامتعادل بودن کیفیت قرار گرفتن پاهای او مشهود بود.
همين وضعیت تا آخرین لحظه که پیام نسبتاً طولانی را قرائت کرد و با سخنان امام(ره) ختم شد، همچنان ادامه یافت. به جز سر و دست مرتعش او بقیه‌ اندامش در طول مدت تشرف به سان مجسمه‌ای جامد خشکیده بود.
همچنین همه شاهد بودیم مترجمی که به گفته‌ آگاهان در همه‌جا با تسلط کامل در ترجمه‌ی زبان روسی بلبل‌زبانی می‌کرد، در این مقام، جمله‌ای را بدون لکنت که سعی می‌کرد در سرفه‌ها و سینه صاف کردنهای مصنوعی خود پنهان کند، نتوانست ادا کند.
به هر حال، پاسخ گورباچف، همراه با ترجمه‌ آن پایان یافت. در این لحظه همه منتظر پاسخ و واکنش حضرت امام(ره) بودند، اما حتی چگونگی آن در مخیله هیچ‌کس خطور نمی‌کرد. تمام وجود حاضران در چشمها و گوششان فشرده و چشمها به سوی امام(ره) دوخته شده بود. نماینده‌ ابر قدرت شرق، یک بار دیگر، خود را در برابر برخوردی غیرقابل پیش‌بینی و فوق تصور یافت. حضرت امام(ره) بدون تأمل، طی حدود یک دقیقه و در سه بخش با صراحت و فارغ  از هر نوع مجامله، جمله‌هایی را فرمودند، که ضمن آن، از اینکه آقای گورباچف، مطلب اصلی- که اساس نامه‌ امام(ره) بود - را مورد توجه لازم قرار نداده، اظهار تأسف فرمودند. در حالی که مترجم، شروع به ترجمه‌ی بخش سوم سخنان امام(ره) کرده بود، حضرت امام(ره) برخاستند و به طرف اندرونی روانه شدند. با آنکه همیشه مشتاقان حضرت امام(ره) به محض تشرف به محضرشان، بی‌اختیار به طرف معظم‌له کشیده می‌شدند و دستشان را می‌بوسیدند، ولی این بار، ورود و خروج امام(ره) چنان با هیبت و سرعت بود که هیچ کس نتوانست از جایش تکان بخورد و طبعاً برای هیچ‌ کس هم مجال دست بوسی پیش نیامد، چه برسد زمینه‌ای برای مصافحه! البته تواضع و اظهار عجز و حقارت همین امام(ره) در برابر کوخ‌نشینان مؤمن همانند مادران شهداء‌ را در فصول دیگر زندگی حضرتش ملاحظه خواهیم کرد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها