پاسخ به:یادها و یادداشتهایی از زندگی امام خمینی(ره)
سه شنبه 26 فروردین 1393 11:27 AM
رعایت دقیق
حضرت امام(ره) در موضع عمل به وظیفه ضوابط، از ریزترین و سادهترین امور تا مهم ترین مسائل، با هیچ کس، حتی محبوبترین کسان و دوستانشان اهل مداهنه و مجامله نبودند علی رغم کارهای زیاد و تصرفات گسترده ای که در بسیاری از امور داشتند، من هر چه در طول این مدت دقت کردم، موردی را نیافتیم که حضرتش در پیشگاه خداوند گیر و گرفتار باشند.
حضرت امام(ره)، دست به هیچ کاری نمیزدند مگر آنگه یا خود به تشخیص قطعی رسیده باشند یا آنکه از طریق شرعی دیگر، حجت برایشان تمام شده باشند.
نکته جالب اینکه عموما در بخش اول، یعنی آنچه خود به تشخیص قطعی رسیده باشند یا آنکه از طرق شرعی دیگر، حجت بر ایشان تمام شده باشد.
نکته جالب اینکه عموما در بخش اول، یعنی آنچه خود به تشخیص قاطعی رسیده بودند، اشتباه و پیامد نامطلوب دیده نشد و اگر احیانا اشتباه و خطایی رخ می داد، مربوط به بخش دون بود که موضوعی مثلا از طریق بینه، زمینه صدور حکم امام می شد، همانند انتخاب و تایید برخی از لیبرالها و... که بر حسب نظر و تاکید افراد موثق و مورد اطمینان انجام دادند. ولی عجیب اینجاست که وقتی هم از اشتباه افراد در این انتخاب سخن گفتند، با کمال بزرگواری و کرامت، اشتباه را خود به گردن گرفتند و دیگران را به خاطر اشتباهشان سرزنش نکردند.
حضرت امام(ره) در اموری که نیاز به بینه، یعنی دو شاهد عادل داشت تا جایی که خودشان خلاف آن را احراز نمیکردند، برحسب بینه که یک حجت شرعی است، عمل می کردند مثلا در صدور اجازات حسبیه برای افراد، چنانچه خودشان شناخت لازم را از فرد درخواست کننده نداشتند، ممکن نبود که بدون توثیق دو نفر عادل مورد تایید حضرتشان، اقدام کنند.
در جماران، یکی از افرادی که با دفتر همکاری داشت، درخواست اجازه رده بود هنگامی که به عرض رسیده به تایید و توثیق یک نفر از حاضران در خدمتشان و تاکید ایشان، اکتفا نکردند و در حالی که نگاهشان را متوجه حقیر کردند، فرمودند: باید یک نفر دیگر هم ایشان را توثیق کند.
که با سکوت اینجانب، مسئله منتفی شد.
به یاد دارم در نجف اشرف، مرحوم " حاج شیخ نصرا... خلخالی" که اشارهاش برای مراجع، کار دهها شاهد عادل را می کرد و برای حضرت امام(ره) نیز بسیار مکرم و محترم بود، شخصی را توثیق و برای او مصرا درخواست اجازه امور حسبیه کرد، ولی حضرت امام(ره) با کمال صراحت فرمودند: شما یک نفر، یک نفر دیگر هم باید ایشان را تایید کند!
اما در اموری که مورد بینه نبود و تشخیص شخص سوال کننده، در صدور اجازه و حکم کافی بود، باز هم مسئولیت را متوجه برطرف می کردند و اجازه و پاسخ را به نحوی می دادند که اگر خطا و خلافی در آن باشد، خودشان پیش خدا گرفتار نباشند و معمولا پاسخ با" گر" و " چنانچه" و " در فرض مذکور" و امثال آنها همراه بود که نمونههایی از آن ذیلا ذکر می شود:
حضرت امام، صرف سهم مبارک امام (ع) را برای ساختن مسجد اجازه نمیداند، مگر دو شرط: یکی مورد نیاز بودن مسجد و دیگر آنکه بودجه آن از طریق دیگری مانند وجود بریه و تبرعات تامین نشود، لذا اگر سوال کننده توجه به دو شرط مذکور داشت و در متن سوال آنها را قید کرده بود، میفرمودند: در فرض مذکور مجازند پرداخت کنند.
و اگر توجه نداشت با قید نکرده بود پاسخ میدادند: چنانچه مورد نیاز باشد و از طریق دیگری تامین نشود، مجازند پرداخت کنند.
آنچه ذکر شده در مورد اصل مسجد و ساختمان آن بود، اما در مورد تزئینات و تهیه لوازم غیر ضروری و درجه دوم از قبیل: سنگ، کاشی، فرش و... معمولا به صورت مطلق اجازه صرف وجوه شرعی را نمیدادند. این امر نمونههای بسیاری داشت، از جمله اینکه یک نفر استجازه کرده بود که مبلغ سی هزار تومان بابت سهم مبارک امام (ع) برای فرش مسجدی در خیابان اباذر تهران پرداخت کند، ایشان فرمودند:
اجازه نمیدهم. (64/12/5)
معمولا حضرت امام(ره) برای چاپ کتاب و نشریه نمیدادند که از وجوه شرعیه مصرف شود، زیرا با توزیع رایگان و حتی ارزان غیرعادی کتاب موافق نبودند و تا شخصا از یک تالیف و اثر اطمینان پیدا نمیکردند، حاضر به تایید آن نبودند و او در حد اجازه صرف وجود شرعیه برای چاپ آن.
یک از فضلای قم نامهای بود مبنی براینکه امام اجازه فرمایند برای چاپ و نشر جزوه ای عقیدتی، سهم امام(ره) متعلق به خود و دوستانش را مصرف کند، حضرت امام(ره) فرمودند: من برای کتاب که بخواهد تدریجا چاپ شود، اجازه نمیدهم.
یکی از حاضران ایشان را تایید کرد و باز حضرت امام(ره) فرمودند: برای کتاب، به این صورت اجازه نمیدهم.
یک از فضلای پاکستان طی نامهای بر اتقان و سودمندی مجله پاسداری اسلام برای آن کشور تاکید کرده بود و درخواست کرده بود که امام(ره) اجازه دهند برای ترجمه و نشر آن به زبان اردو، از وجوه شرعیه مصرف شود با توجه به سابقه برخورد حضرت امام(ره) به این نوع موارد، مطرح کردن موضوع را در خدمتشان منتقی می دانستیم، ولی " جناب آقای رسولی" به لحاظ آنکه از لطف امام به مجله اما مذکور و حقیر، که تصدی آن را بر عهده داشتم، اطلاع داشتند، نامه را به عرض امام رساندند و حضرت امام، طبق روال همیشگی بدون کمترین تامل و ملاحظه روابط فرمودند: من نمیتوانم اجازه بدهم.