پاسخ به:یادها و یادداشتهایی از زندگی امام خمینی(ره)
دوشنبه 25 فروردین 1393 10:31 AM
ترس و آرامش
در اینجا خالی از لطف نیست که خاطرهای را از مرحوم حاج آقا مصطفی نقل کنم ایشان میفرمود:
هنگامی که ایادی بلند مرتبه رژیم همراه با تمهیدات نظامی و امنیتی شدید مرا دستگیر کردند، آنها به شدت نگران و مضطرب از احتمال وقوع حادثهای غیر مترقبه بودند ولی من که ساعتهای متوالی، تلاش و تحرک و کم خوابی را در آن روزها تحمل کرده بودم در همان دقایق اول خروجم از قم فرصت را غنیمت شمردم و با کمال آرامش خاطر به خوابی عمیق فرو رفتم و در تهران بیدار شدم! در حالی که آنها تعجب و حیرت خود را از دیدن این منظره نتوانستند کتمان کنند.
ترس و دلهره آنها با همه عده وعده و قدرت سرکششان از یکسو و آرامش و طمانینه فرزند روح خدا در حال دستگیری و رفتن به سوی سر نوشتی نامعلوم حائز دقت و تدبر فراوانی است.
بدیهی است توصیف و بیان آن روزها و سایر حوادث انقلاب و صحنههای زندنگی حضرت امام(ره) به عهده مورخین است و حقیر را در این مختصر بیش از این نیست که فقط آنچه خود دیده ام همراه با انطباع خویش بازگو کنم.
دعای توسل
بعد از دستگیری و تبعید حضرت امام(ره) به ترکیه، تا مدتی شبها بعد از نماز مغرب جلسات دعای توسل برای سلامتی و آزادی امام(ره) در رواق بالای سر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار میگردید و در راستای احیای مجدد اسلام ناب و با پیروزی از شیوه امام سجاد بعد از حادثه دلخراش عاشورا این جلسات در قلب دعا و گریه و با محتوایی سیاسی و عبادی برگهایی زیبا از تاریخ مبارزه با ستم و طاغوت را رقم میزد.
به ویژه هنگامی که در دعای توسل نوبت به حضرت موسی بن جعفر میرسید و ذکر مصائب و زندانها و هجرانهای آن حضرت به میان میآمد یا دامام و مظلومیتش را تداعی میکرد و شعله عشق و سوز هجران را در دل شیفتگان پاکباخته اش که تا آن زمان از او بی خبر بودند بر افروخته تر میکرد و همهمه نا لهها و گریهها بود که به رساترین شعار تبدیل می شد و همه رهنگذران و زائران حضرت معصومه را به خود جذب می کرد و آنگه که نوبت به نام حضرت مهدی میرسید همراه بود با اشعاری که هر چند مخاطب آن امام(ره) غایب بود ولی در آن شرایط با نائب غایب او نیز منطبق بود:
و بدین ساز باز هم سوز فراق جمع پریشان را میگداخت و زبان حال هر یک این بود.
و بالاخره زمینه برای پایانی شور انگیز فراهم میشد که در ختم دعا دین و سیاست و تولی و تبری به عنوان دو روی یک سکه به میآمیخت و دعاها برای سلامتی و پیروزی امام و نهضت و نفرینهای کوبنده و صریح علیه نظام ستم شاهی همراه با طنین آمین های محکم عرصه را بر مزدوران سفاک شاه خائن تنگ میکرد و بدین گونه مسجد بالای سر در این مقطع به یکی از میدانهای ستیز بین حق و باطل در آمده بود از یک سو سربازان امام زمان(عج) با حربه گریه و دعا از دیگر سو مزدوران طاغوت با سر نیزه و با توم برای جلوگیری و بر هم زدن جلسه دعا که حتی از تجاوز به حریم حضرت معصومه ابا نمیکردند و در چند نوبت این تهاجم وحشیانه تا صحن مطهر کشیده شد و تعداد زیادی را نیز دستگیر کرد و زندانی کردند چنانکه در یک نوبت هیجده نفر که بنده نیز جز آنها بودم دستگیر و روانه زندان شدند.
سرانجام بعد از چندی ماموران رژیم با پیشگیری از تجمع مردم موفق شدند این جلسات را تعطیل کنند، ولی از آن پس، جلسه دعا به صورت مخفیانه و دورهای در منازل طلّاب ادامه یافت و ضمن دعای توسل، سخنرانیهای استاد بزرگوار و عارف وارسته "انصاری شیارازی" که همه در توصیف امام(ره) بود، معنویت ویژهای به جلسات میداد تا آنجا که برخی از طلاب پای صحبت ایشان از شدت گریه بیهوش شدند.