پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط استاد حاج منصور ارضی
سه شنبه 26 فروردین 1393 10:29 AM
خواستم تا که بیایم سر بازار نشد
تا مرا هم بنویسند خریدار نشد
خواستم تا که به پابوسی یوسف برسم
مثل هر خواسته ی قبل هم این بار نشد
درمیان صف زوّار تو سر گردانم
آه آه نوبت این عبد گنهکار نشد
عاشقان یک به یک از روی تو گل می چینند
ولی افسوس که روزی من این کار نشد
همه ی ترس من این است بگویند آخر
بخت با منتقم سوخته دل یار نشد
اکر از بخت بدم زیر لحد خوابیدم
وگر از قسمت من نوکری یار نشد
بنویسید روی سنگ مزارم ناکام
بنویسید که او زائر دلدار نشد
علّتش چیست چرا از تو جدا افتادم؟
علّتش چیست چرا فرصت دیدار نشد؟
نفس اماره و شیطان و گناه و غفلت
علّت اینهاست اگر یار پدیدار نشد
گفته بودم که به دنبال معاصی نروم
گوش من هیچ بر این حرف بدهکار نشد
سر اعمال بهم ریخته ام گریانم
هرچه کردم نشوم مایه ی آزار نشد
تا به کی شاهد این بزم جسارت باشیم
تا به کی صبر، چرا لحظه ی پیکار نشد
قبر حجر بن عدی در دل عشّاق علی است
بخداوند اگر دشمن او خار نشد
مانده ام از چه به هنگام جسارت کردن
سقف و دیوار حرم بر سرش آوار نشد
حکمتی داشته که مادرتان بی قبر است
خوب شد خون به دل حیدر کرّار نشد
یا صاحب الزمان علیه السلام