پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط استاد حاج منصور ارضی
دوشنبه 25 فروردین 1393 7:53 PM
نمك چشم تو درياي طلب مي طلبد
وصف لعل دهنت باغ رطب مي طلبد
از غباري كه نشسته به لب پر تركم
مي شود گفت قدم هاي تو لب مي طلبد
روز من را شب گيسوي شما كرده سياه
اصلا اي ماه سرودن ز تو شب مي طلبد
به خضوعي كه خدا در نظرت ريخته است
درك آغوش نگاه تو ادب مي طلبد
سخت كرده تب شوق لبت كار مرا
جگر ي نيست كه بر دوش كشد بار مر
مي توانند ملائك بگذارند مگر
آخرين قيمت نقاشي چشمانت را
ميكشد با نظر ام بنين جبراييل
طرح فيروزه اي كاشي چشمانت را
كار و بارش به سر ميكده ها افتاده
ديده هر كس كه نمك پاشي چشمانت را
عالم از بازي چشمت به هوس مي افتد
تو اگر جام دهي ميكده پس ميافتد
آمدم مي بزنم مست كنم هو بكشم
جاي اين چشم كه داري دو سه آهو بكشم
ماندهام در افق ساحل اين اقيانوس
اشك را پاك كنم يا خم ابرو بكشم
تا ببينيم چه بالاست قد تو بايد
آخرين قله خود را سر زانو بكشم
نيمه گمشده هيئت ارباب آمد
شير دشمن شكن حضرت ارباب آمد
یا صاحب الزمان علیه السلام