پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط استاد حاج منصور ارضی
یک شنبه 24 فروردین 1393 10:23 PM
امشب که شب اوج مناجات دل ماست
این مسجد و محراب خرابات دل ماست
با یار شب وصل و ملاقات دل ماست
بر مقدم دلدار مباهات دل ماست
حیف است که دور از رخ جانانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
امشب که در میکده عشق تو باز است
دست همه عشاق به سوی تو دراز است
یا رب سببی ساز شب ماه حجاز است
با حضرت معشوق شب راز و نیاز است
وقت است که بر مقدم جانانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
ما طاقت یک جلوه دلدار نداریم
حیف است که ما دیده دیدار نداریم
ظرفیت همصحبتی یار نداریم
با این همه با غیر حسن،کار نداریم
ای کاش که در عشق کریمانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
بدمستی ما را مکن ابراز نگارا
با مستی مستان بنما باز مدارا
تقصیر لب لعل نگار است خدایا
خجلتزده کن مثل همیشه تو گدا را
موسی صفت از جلوه پیمانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
ای خوش سحری را که سر دار بمیرم
منصورم و چون میثم تمار بمیرم
در حال ثناخوانی دلدار بمیرم
سخت است که بیمار و گنهکار بمیرم
مجنون شده با دل دیوانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
آن بنده زشتم که خریدار ندارم
برده نفروشیم که بازار ندارم
از خدمت ارباب کَرَم، عار ندارم
در کوله به جز توشهای از خار ندارم
خوب است که در کنج همین خانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
بدتر ز من ای خالق بخشنده نداری
همچون من خودباخته، شرمنده نداری
مأموریت حضرت موسی است بهانه
در خلقت خود بدتر از این بنده نداری
بیمارم و در پای طبیبانه بمیرم
مگذار که پشت در میخانه بمیرم
یا صاحب الزمان علیه السلام