پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط استاد حاج منصور ارضی
یک شنبه 24 فروردین 1393 10:00 PM
آمد و شد باز شد آغاز وای *** ندبه گری باز شد ابراز وای
تا سخن از نعش زمین مانده شد *** فتنه گر از هر طرفی خوانده شد
اهل مدینه به خود آمد عجب! *** تازه شده داغ محمد (ص) عجب!
نقشه علیه جسد فاطمه *** زیر لب اما همه در زمزمه
حیله گران نقشه به سر پرورند *** در صدد توطئه دیگرند
بیت علی بود پر از ازدحام *** بر لبشان تسلیت است و سلام
بغض علی وا شد و با اجتماع *** گفت زمان نیست برای وداع
هر که به یاری علی مدعی است *** این بدن آماده تشییع نیست
غربت مولا شد از اینجا عیان *** شب شد و رفتند تمسخر کنان
تا که حرامی متفرق شدند *** اهل حرم تازه به هق هق شدند
بغض حسن بغض گلوگیر بود *** اشک حسین آیه تطهیر بود
بود در آن واهمه راستین *** گریه زینب به سر آستین
کرد نوازش پدر از گریه چند *** ناله مبادا بکند کَس بلند
نیمه شب خانه غربت رسید *** لحظه اجرای وصیت رسید
غسل تن فاطمه با چشم تر *** روضه خونابه بماند دگر
سینه و پهلو شکسته عجیب *** بود غم افزای امام غریب
گوشه مهتاب که تابیده شد *** یاس کبود عاقبتش دیده شد
شعله احساس چه بالا گرفت *** گریه امان از دل مولا گرفت
مرد خدا تا به خدا دل سپرد *** دست به بازوی ورم کرده خورد
اشک علی طاقتش از دست داد *** از نفسش شدت هق هق فتاد
چون تن موعود حرم شسته شد *** نعش نحیفش به کفن بسته شد
گشت به پا تاب و تب نشأتین *** وقت وداع حسن است و حسین
وای اگر بند کفن وا شود *** مُلک و مَلک در غم زهرا شوند
ولوله شد بند کفن باز شد *** تازه غم فاطمه آغاز شد
دست خدا از کفن آمد برون *** فاطمه آغوش گشود از درون
یا صاحب الزمان علیه السلام