در پاسخ به این پرسش به مطلب ذیل توجه نمایید :
اگرخداوند از عملى اعلان رضايت و خشنودى كرد , به اين معنا نيست كه صاحب آن عمل پس از رضايت الهى هر گناهى - نعوذ باللّه ـ مرتكب گردد , آن گناه به عفو الهى است وديگر دچار غضب و سخط الهى نخواهد گرديد , بلكه اعلان رضايت الهى در صورتى است كه آنان بر ايمان خويش ثابت و ماندگار باشند و تا پايان عمر بر صـراط مـسـتـقـيم باقى بمانند . خداوند در مورد اصحاب پیامبر –ص- می فرماید :
َ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (فنح - 29)
خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است.
معروف در ميان علما و دانشمندان اهل سنت اين است كه صحابه رسول اللَّه ص داراى اين امتياز خاص بر افراد ديگر از امت هستند كه همگى پاك و پاكيزهاند، و از آلودگيها بدورند، و ما حق انتقاد از هيچيك از آنها نداريم، و بد گويى از آنها مطلقا ممنوع است، حتى به گفته بعضى موجب كفر مىشود! و براى اثبات اين مقصود به آياتى از قرآن مجيد استناد كردهاند، از جمله آيه مورد بحث كه مىگويد: خداوند به كسانى از آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادهاند وعده مغفرت و اجر عظيم داده است.
و همچنين به آيه 100 سوره توبه كه بعد از ذكر عنوان مهاجرين و انصار مىگويد: رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ: خداوند از آنها خشنود، و آنها نيز از خدا خشنود شدند.
ولى هر گاه خود را از پيش داوريها تهى كنيم، قرائن روشنى در برابر ما وجود دارد كه اين عقيده مشهور را متزلزل مىسازد:
1- جمله رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ در سوره توبه تنها مخصوص مهاجران و انصار نيست، زيرا در همان آيه در كنار مهاجران و انصار الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ قرار گرفته كه مفهومش شامل تمام كسانى است كه تا دامنه قيامت به نيكى از آنها پيروى مىكنند.
همانگونه كه تابعان اگر يك روز در خط ايمان و احسان باشند و روز ديگر در خط كفر و اسائه (بدى كردن) قرار گيرند، از زير چتر رضايت الهى خارج مىشوند عين همين مطلب در باره صحابه نيز مىآيد، زيرا آنها را نيز در آخرين آيه سوره فتح مقيد به ايمان و عمل صالح كرده كه اگر يك روز اين عنوان از آنها سلب شود از دائره رضايت الهى بيرون خواهند رفت.
و به تعبير ديگر تعبير به احسان هم در مورد تابعان است، و هم در مورد متبوعان بنا بر اين هر كدام از اين دو، خط احسان را رها كنند مشمول رضايت خدا نخواهند بود.
2- از روايات اسلامى چنين استفاده مىشود كه اصحاب پيامبر ص هر چند امتياز مصاحبت آن بزرگوار را داشتند، ولى كسانى كه در دورانهاى بعد مىآيند و از ايمان راسخ و عمل صالح برخوردارند از يك نظر از صحابه افضلند، چرا كه آنها شاهد انواع معجزات بودهاند ولى ديگران بدون مشاهده آنها، و با استفاده از دلائل ديگر، در همان راه گام نهادهاند.
چنان كه در حديثى از پيامبر ص مىخوانيم كه يارانش عرض كردند:
نحن اخوانك يا رسول اللَّه؟! قال: لا انتم اصحابى، و اخوانى الذين ياتون بعدى، آمنوا بى و لم يرونى، و قال: للعامل منهم اجر خمسين منكم، قالوا بل منهم يا رسول اللَّه؟ قال: بل منكم! ردوها ثلاثا، ثم قال: لانكم تجدون على الخير اعوانا آيا ما برادران توايم اى رسول خدا؟ فرمود: نه! شما اصحاب من هستيد، ولى برادران من كسانى هستند كه بعد از من مىآيند و به من ايمان مىآورند در حالى كه مرا نديدهاند.
سپس افزود: افرادى از آنها كه اهل عمل صالحند اجر پنجاه نفر از شما را دارند! عرض كردند پنجاه نفر از خودشان اى رسول خدا؟! فرمود:
نه! پنجاه نفر از شما!! و سه بار آنها اين سخن را تكرار كردند (و پيامبر ص نفى كرد) سپس فرمود: اين به خاطر آن است كه شرايطى در اختيار داريد كه شما را در كارهاى خير يارى مىكند «1».
در صحيح مسلم نيز از رسول خدا ص چنين نقل شده كه روزى فرمود:
وددت انا قد رأينا اخواننا : دوست مىداشتم برادرانمان را مىديديم!.
قالوا: ا و لسنا اخوانك يا رسول اللَّه؟!: گفتند: آيا ما برادران تو نيستيم اى رسول خدا؟! فرمود:
انتم اصحابى و اخواننا الذين لم ياتوا بعد
: شما اصحاب من هستيد، اما برادران ما هنوز نيامدهاند! «2»! عقل و منطق نيز همين را مىگويد كه ديگران كه تحت پوشش تعليمات مستمر پيامبر ص در شب و روز نبودهاند و در عين حال همانند ياران پيامبر ص يا بيش از آنها ايمان و عمل صالح داشتهاند برترند.
3- اين سخن از نظر تاريخى نيز بسيار آسيب پذير است چرا كه بعضى از صحابه را مىبينيم كه بعد از پيغمبر اكرم ص و يا حتى در عصر خود او راه خطا پيمودند.
ما چگونه مىتوانيم كسانى را كه آتش جنگ جمل را افروختند و آن همه مسلمانان را به كشتن دادند و بر روى خليفه به حق پيامبر ص شمشير كشيدند از گناه تبرئه كنيم؟! يا كسانى كه در صفين و نهروان اجتماع كردند و سر به شورش در برابر وصى و جانشين پيامبر ص و برگزيده مسلمين برداشتند، و خونهاى بى حساب ريختند، مشمول رضاى خدا بدانيم، و بگوئيم گرد و غبار عصيان نيز بر دامان آنها ننشسته است؟! و از اين عجيبتر عذر كسانى است كه تمام اين مخالفتها را به عنوان اينكه آنها مجتهد بودند و مجتهد معذور است توجيه مىكنند! اگر بشود چنين گناهان عظيمى را به وسيله اجتهاد توجيه كرد ديگر هيچ قاتلى را نمىتوان ملامت نمود، و يا حدود الهى را در باره او اجرا كرد، چرا كه ممكن است اجتهاد كرده باشد.
و به تعبير ديگر در ميدان جمل يا صفين و يا نهروان دو گروه در مقابل هم ايستادند كه قطعا هر دو بر حق نبودند، چرا كه جمع بين ضدين محال است، با اين حال چگونه مىتوان هر دو را مشمول رضاى خدا دانست، در حالى كه مساله از مسائل پيچيده و مشكلى نبود كه تشخيص آن ممكن نباشد؟ زيرا همه مىدانستند على ع يا بر طبق نص پيامبر ص و يا با انتخاب مسلمين خليفه بر حق او است، در عين حال بر روى او شمشير كشيدند، اين كار را چگونه مىتوان از طريق اجتهاد توجيه كرد؟! چرا شورش اصحاب رده را در زمان ابو بكر از طريق اجتهاد توجيه نمىكنند و رسما آنها را مرتد مىشمرند، اما شورشيان جمل و صفين و نهروان را مبراى از هر گونه گناه مىدانند؟! به هر حال به نظر مىرسد كه مساله تنزيه صحابه به طور مطلق يك حكم سياسى بوده كه گروهى بعد از پيامبر ص براى حفظ موقعيت خود روى آن تكيه كردند، تا خود را از هر گونه انتقادى مصون و محفوظ دارند و اين مطلبى است كه نه با حكم عقل مىسازد، و نه با تواريخ مسلم اسلامى، و شعرى است كه ما را در قافيه خود گرفتار خواهد كرد.
چه بهتر كه ما در عين احترام به صحابه رسول اللَّه ص و كسانى كه همواره در خط او بودند معيار قضاوت در باره آنها را اعمال و عقائدشان در طول زندگانيشان از آغاز تا انجام در نظر بگيريم، همان معيارى كه از قرآن استفاده كردهايم و همان معيارى كه خود پيامبر ص يارانش را با آن مىسنجيد.
تفسير نمونه، ج22، ص: 120 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 2/100113592)