مبحث چهل ششم طرح صالحین:حضرت شاهچراغ( ویژه ویژه ویژه)

یه خاطره از شاه چراغ

من در سال جدید برای اولین بار توفیق رفتن به مناطق جنگی شدم

ماسر رفتن به مناطق به شیراز رفتیم قرار بود بریم تخت جمشید اما اتوبوس ازجاده که  میرن تخت جمشید رد شد .اما نشد .ما توفیق رفتن به شاه چراغ راپیدا کردیم رفتیم اونجا از درب ورودی که وارد شدیم نمی دونستیم که دوربین نباید ببرن من با دوستام رفتیم داخل رفتیم نماز کردیم  موقع برگشت با دوربین چند تا عکس برداشتیم  یه خانمی که خادم حرم بود  دوربین رو گرفت ولش نمی کرد اون میکشید ما میکشیدیم بلاخره ما دوربین رو بهش دادیم مارو برد پلیس حرم یه  سرباز ویه ستوان  اونجا بودند.ستوانه گفت چرا دوربین آوردین .ما گفتیم نمی دونستیم که اینجا نباید بیارم بعد عکسایی که گرفتیم رو نگاه کرد  گفت از کجایین  برا چی آمدین شیراز وچند سوال دیگه کرد بعد مدیر کاروان ما آمد  دوستام آمدن بلاخره ستوانه صورت جلسه کرد بعد به سرباز گفت مارو تادم در همراهی کنه سربازه هم حال نداشت از در که آمدیم گفت  به ما که برین باشما کاری ندارن دیگه اینم خاطره اولین سفر به شیراز -شاه چراغ