وظيفهي انبياء در بيان قرآن
یک شنبه 17 فروردین 1393 11:16 PM
وظيفهي انبياء در بيان قرآن
در آيات زيادي از قرآن وظيفهي پيغمبران اينگونه بيان شده است كه بيايند به انسانها بشارت بدهند و انذار كنند. مبشراً و نذيراً: يا در بعضي از آيات آمده است نذيراً للعالمين تو را فرستاديم براي ترساندن و اين تعبير در قرآن، هم در مورد پيغمبر ما و هم در مورد پيغمبران گذشته زياد تكرار شده، (بشارت دادن و ترساندن كه البته انذار و تبشير بكار رفته) حالا به چه چيزي بشارت و از چه چيزي ترساندن است؟ كه از عنوان بشارت دادن و انذار در يك جمله ميتوان گفت: بشارت يعني نيك روزي، انذار يعني ترساندن از تيره روزي و اين حرفي است درست. پس پيغمبران آمدهاند تا انسانها را بشارت بدهند به نيكروزيهايي كه در صورت تبعيت از آئين الهي در انتظار آنهاست و اين نيكروزي، هم شامل نيكروزي دنيوي و هم شامل نيكروزي بعد از مرگ است. يعني كساني كه از راه انبياء تبعيت بكنند دنياي خوبي هم خواهند داشت و كساني كه از راه انبياء تبعيت نكنند دنيايشان هم دنياي بدي خواهد بود: و من اعرض عن ذكري فانّ له معيشتاً ضنكاً (طه - 124) زندگي هم براي آنها زندگيي سخت و تنگي خواهد شد، البته اولين چيزي كه به ذهن يك كسي كه تدبر در اطراف اين آيات و مفهوم قرآني نكرده باشد مطرح ميشود، اين است كه: پس چگونه است كه ما ميبينيم برخي دين خدا را مورد توجه قرار ندادهاند و آئين خدا را رد كردهاند، اما در عين حال زندگيهاي خوبي دارند؟ فرضاً مترفين تاريخ كه با خوشگذراني و عيش و نوش زندگي كردند و بعد مردند، خدا را هم نميشناختند، بنابراين كجاي معيشت اينها ضنك است؟ يا امروز مثلاً شما در ميان ملتها و دولتها ميبينيد انسانهايي هستند كه از زندگي راحتي برخوردارند، معيشت ضنك اينها كجاست؟ و متقابلاً مسلمانهايي را ميبينيد كه زندگيي بدي دارند؟ اولاً آن معيشت ضنك و سختي و تنگيي زندگي فقط اين نيست كه انسان غذا براي خوردن پيدا نكند، يا فقط اين نيست كه انسان اگر خواست پول خرج بكند پول در جيب خودش نداشته باشد تا خرج كند، يا اينكه اگر كسي پول در جيب داشته باشد و زندگيي آسودهاي، بگوئيم اين ديگر معيشت ضنك ندارد. انسان علاوه بر اين نيازها يك نياز فطري ديگري هم دارد كه آن نياز فطري با اين چيزها برآورده نميشود. يعني ممكن است در حال غفلت به سر ببرد، اما آن نياز به حال خودش باقي باشد و آن نياز آرامش قلب و طمأنينه است كه جز با توجه بخدا و جز با كار براي خدا تأمين نخواهد شد. آن كسي كه از نعمت و عيش دنيوي برخوردار است. اين، آن اطمينان و آرامش و سكينهي روحي را ندارد، لذا هر لحظه براي او از دست دادن اين نعمت يك دلهره است و هر لحظهاي از عمر خود را كه از دست ميدهد. يك خسارت و يك حسرت است، چون اين چيزي را كه دارد از دست ميدهد به جاي آن هيچ چيزي در دست او نخواهد بود. اين انساني كه از زندگي خوش و عيش و نوش و راحتي برخوردار است بطور دائم يك حزني گريبانگير اوست. ممكن است غافل و مست باشد، اما لحظات زيادي در زندگي او هست كه متوجه ميشود يك چيز قيمتي را كه همهي هستي اوست دارد بسرعت از دست ميدهد و آن لحظات خوش زندگي است كه هيچ چيز جاي آنها را پر نخواهد كرد. |