0

ماجرای باربری که مورد عنایت امام زمان(عج) بود

 
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

ماجرای باربری که مورد عنایت امام زمان(عج) بود
یک شنبه 17 فروردین 1393  2:24 PM

 

باربری در تبریز مورد عنایت امام زمان(عج) بود، نقل است یک روز بار سر شانه‌اش بود که دید بچه کارگری از بالای داربست سقوط کرد. این حمال هم دستانش را بلند می‌کند و می‌گوید: الهی نگهدارش!

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه قرآن و معارف سیما به نقل از  خبرگزاری شبستان ، دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی می‌کند که به مناسبت آغاز سال نو بر آن شدیم که به شرح دعای حضرت ولی‌عصر(عج) به روایت حجت‌الاسلام سیدحسین هاشمی‌نژاد کارشناس مذهبی بپردازیم که در ادامه می‌آید:

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیانَةِ وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغیبَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَ الْمَوْعِظَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَ السَّکینَةِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَ التَّوْبَةِ وَ عَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَ الْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَ السَّعَةِ وَ عَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَ عَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ وَ عَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَ الرّاحَةِ وَ عَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَ الزُّوّارِ فِى الزّادِ وَ النَّفَقَةِ وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»
* اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ
توفیقات من الله است، خدا باید وسایلی را فراهم کند و بنده هم همت کند تا اطاعت خدا را بکند و یکی از آثار بندگی و اطاعت خدا این است که فردای قیامت مطیع خدا همنشین اولیاء خدا می‌شود، لذا در آیه کریمه می‌فرماید: «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا»، هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند، فردای قیامت با کسانی محشور می‌شود که خدا به آن‌ها نعمت داده است، «أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم» را بیان می‌کند که چه کسانی هستند که خدا به آن‌ها نعمت داده است (مِن) بیانیه است.

کسانی که خدا به آنها نعمت داده عبارتند از انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین، بنابراین کسی که خدا را اطاعت کند با اینها محشور می‌شود.

در ذیل این آیه شریفه در بحار روایت شده است:

مراد از نبیین در آیه خاتم‌الانبیاء(ص)، مراد از صدیقین سید‌المظلومین امیرالمؤمنین علی‌بن ابیطالب(ع) است، مراد از شهداء حسن(ع) و حسین(ع)، مراد از صالحین نه فرزند از فرزندان اباعبدالله(ع) و مراد از بهترین رفیق وجود نازنین حضرت حجت(عج) است.

پس کسانی که در این عالم اطاعت خدا کردند، نتیجه این اطاعت همنشینی با پیغمبر(ص) و آل پیغمبر است و بهترین رفیق او حضرت بقیة‌الله است.

ما آمدیم در این عالم برای اطاعت و بندگی خدا، در این عالم هر چیزی یک کمالی دارد و کمال انسان به عبودیت و بندگی است، بذری را که باغبان در زمین می کارد، آبش می‌دهد، رسیدگی می‌کند از حوادث حفظش می‌کند آفتاب به این بذر می‌تابد تا اینکه درختی می‌شود، خوشه گندمی می‌شود و کمال این بذر این است که میوه‌ای بشود، گندمی بشود و خوراک انسانی شود، آخرین مرحله تکاملی این بذر این است که نان شود و سر سفره من و شما قرار بگیرد.

ما در این عالم برای بندگی خدا آمدیم، برای اطاعت خدا خلق شدیم «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، کمال ما در این است که بنده خدا شویم، بنابراین در تشهد نماز مرتب روزی چند مرتبه می خوانیم: «اشهد ان محمدا عبده ورسوله»، نمی‌گوییم: رسوله و عبده؛ چون پیغمبر اول بنده خدا شد و از طریق بندگی و اطاعت به مقام رسالت رسید.

لذا امام عصر(عج) دعا می‌کند و می‌فرماید: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ»، خدایا تو زمینه را به گونه‌ای برای من مهیا کن که من بتوانم تو را اطاعت کنم.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ما این گونه یافتیم که صبر بر طاعت خدا کردن، آسانتر است از صبر بر عذاب خدا کردن»، انسان روزه بگیرد، دهان خود را از دروغ و غیبت ببندد، اعضا و جوارحش روزه باشند، در هوای گرم تشنگی و گرسنگی بکشد، صبر بر این چند ساعت آسانتر است تا اینکه در آتش جهنم بسوزد و آنجا چاره‌ای جز صبر هم ندارد.

در روایت دیگر امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: ترک گناه آسانتر از طلب توبه و استغفار است، آدم یک لحظه خودش را حفظ کند و دامنش را آلوده نکند خیلی آسانتر است تا اینکه گناه کند بعد بخواهد گریه کند و توبه و طلب مغفرت کند. بعد هم آیا شرایط توبه را داشت یا نه؟ آیا توبه‌اش را پذیرفتند یا نه؟

در روایت دارد هر چیزی زکاتی دارد، گندم زکات دارد. علم زکات دارد، خرما زکات دارد، بعد می‌فرماید: زکات علم این است که نشرش بدهی، دست دو تا جاهل را بگیری، زکات این دکتر این است که چهار تا فقیر را بدون پول، ویزیت کند، زکات گندم این است که چهار تا فقیر را سیر کنی، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: زکات سلامتی که خدا بهت داده این است که کوشش کنی در طاعت خدا و بهار اطاعت و بندگی خدا هم فصل جوانی است، انسان پا به سن که گذاشت نه توان جسمی برای اطاعت خدا دارد و نه مغز می‌کشد.

*راز نیم‌متر برفی که بر پشت نخودکی نشسته بود
پیر که شدی شکست در خلقت شما پیدا می‌شود، قانون عالم است کاری نمی‌شود کرد، لذا فرصت را غنیمت بشمارید، در جوانی است که می‌توانید سر به سجده بگذارید و ذکر یونسیه را بگویید، وقتی پا به سن گذاشتی، پزشک می‌گوید مهره‌های گردنت فاصله افتاده سجده‌ات را کوتاه کن، یک سبحا‌ن‌‌الله بیشتر نگو.

خادم حرم مطهر حضرت علی‌ بن موسی‌الرضا(ع) می‌گفت: که مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رفته بود بالای گنبد امام رضا(ع) مشغول عبادت بود، برف هم می‌بارید، زمستان سردی بود، به من گفت درب را قفل کن برو. سحر بیا درب را باز کن، می‌گوید من هم درب را قفل کردم و رفتم، شیخ بود و گنبد مطهر و برف. سحر آمدم درب را باز کردم دیدم شیخ در حال رکوع است و به اندازه نیم متر روی پشت شیخ برف نشسته! به زمین نگاه کردم دیدم نیم متر روی زمین برف نشسته است فهمیدم از اول شب تا به سحر شیخ از رکوع بلند نشده است و تمام شب را در رکوع بوده است.

*ماجرای باربر مورد عنایت امام زمان(عج) و کودک
در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آن کسی است که دعای امام زمان(عج) در حقش مستجاب شده است. نقل شده: در بازار تبریز بار می‌برده، یک روز بار سر شانه‌اش بود دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستاش بلند می‌کند، می‌گوید الهی نگهدارش! این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق می‌ماند، این حمال دستش را دراز می‌کند، این بچه را بغل می کند، زمین می‌گذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟! گفت: من همان حمالی هستم که 60 سال دارم برای شما بار می‌برم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگهدارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگهداشتش، گفت چیز مهمی نیست، 60 سال است به من گفت دروغ نگو، گفتم: چشم، گفت حرام نخور، اطاعت کردم، گفت: تهمت نزن، گفتم: چشم... یک بار هم من بهش گفتم، خدایا این جوان را حفظ کن، خدا گفت: چشم.

ما نوعاً مطیع نفس خودمان هستیم، ما دین را سلیقه‌ای می‌پسندیم، عبد محض نیستیم، دین را برای نفع خودمان می‌خواهیم، یک مقدار که دین به ما سخت بگیرد و برای ما زحمت درست کند، پایمان را روی دین می‌گذاریم، متأسفانه دین سلیقه‌ای شده، من یک دینی را می‌خواهم که با زن بی‌حجابم بسازد، دینی را می‌خواهم با عَرق و ورق من بسازد، دینی را می خواهم با فیلم‌های مبتذل من بسازد، این اطاعت نیست، لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مَنْ دُونَ ذَلِکَ مِنْ خَلْقِهِ کُلِّهِمْ إِلَّا طَاعَتُهُمْ لَهُ فَاجْتَهِدُوا فِى طَاعَةِ اللَّهِ»

*اویس قرنی چگونه اویس قرنی می‌شود
مردم بدانید و آگاه باشید نه بین مخلوقین و نه بین ملک مقرب و نه بین انبیا مرسل و نه هیچ احدی با خداوند رابطه‌ای نیست مگر اطاعت و بندگی خدا، ملاک نزدیکی به خدا فقط اطاعت است، پس بر اطاعت و بندگی خداوند بکوشید، در سوره حجرات می‌فرماید: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم»، گرامی‌ترین شما در نزد خداوند باتقواترین‌ شماست، عموی پیغمبر را قرآن می‌فرماید دو دستش بریده باد «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ»، چون ملاک تقواست و این ارتباطات ملاک نیست، بندگی ملاک است. سلمان فارسی به جایی می‌رسد که امام صادق(ع) می‌فرماید: بگویید سلمان محمدی!

از امام موسی‌ بن جعفر(ع) سؤال شد: چه چیزی افضل در نزد خداوند است و بنده را به خداوند نزدیک می‌کند، حضرت(ع) فرمودند: اطاعت خداوند و اطاعت رسول خدا(ص)

اویس قرنی پیغمبر را ندیده بود، قَرَن با مدینه فرسنگ‌ها فاصله داشته، اما اویس قرن با پیغمبر از نظر روحی و مشاهدات باطنی این قدر نزدیک بوده که وقتی دندان پیغمبر در میدان جنگ می‌شکند، همان لحظه دندان اویس در دهانش می‌افتد، وقتی گفتند اویس پیغمبر را وصف کن، یک طوری وصف می‌کرد، مثل کسی که دائماً با پیغمبر بوده است، عاشق پیغمبر بود، وقتی از مادرش اجازه می‌گیرد بیاید پیغمبر را ببیند، مادرش یک روز بیشتر اجازه نمی‌دهد، آمد مدینه دید، پیغمبر در مدینه نیست، فوراً به یمن برگشت، چون اطاعت امر مادر «اطاعت ‌الله» است، اطاعت امر پدر و مادر اطاعت خداوند است. وقتی پیغمبر برگشت: فرمود: بوی دوستم و حبیبم اویس قرن به مشام من می‌رسد، گفتند: یا رسول‌الله اویس قرن برای دیدن شما آمده بود.

به اویس قرن گفتند: دلت چه می‌خواهد، گفت: دلم می‌خواهد همه عالم یک شب طولانی شود و من آن شب، صورتم را روی خاک بگذارم و بگویم: سبحان‌ الله، سبحان‌الله، سبحان‌الله، لذا فرموده‌اند: بالاترین چیزی که شما را به خدا نزدیک می‌کند، طاعت خدا و طاعت رسول خداست.

حضرت صادق(ع) فرمودند: قیامت یک عده‌ای قیام می‌کنند و دم در بهشت می‌ایند، از اینها سؤال‌ می‌شود شما چه کسانی هستید؟ می‌گویند: ما اهل صبر هستیم، سؤال می‌شود بر چه چیزی صبر کردید؟
می‌گویند: ما در دنیا بر طاعت خدا صبر کردیم (توی هوای گرم چادر به سر کردیم، روزه گرفتیم...) و در مقابل معصیت خدا هم صبر کردیم (دروغ نگفتیم. نگاه به نامحرم نکردیم. در حق دیگران اجحاف نکردیم...)، در مقابل معصیت مقاومت کردیم، یک مرتبه از طرف خداوند ندا می‌رسد، این‌ها راست می‌گویند، این‌ها را داخل بهشت کنید. حضرت علی(ع) فرمودند: افضل طاعت‌ها ترک لذت‌ها نامشروع است.

 

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها