پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون
یک شنبه 10 فروردین 1393 12:03 PM
شب بی تو شب حسرت
شب یلدای بیداری
شب در خود فرو رفتن
شب از خویش بیزاری
شبی که ماه در خوابه
همه عالم سیه پوشه
ستاره ها فرو مردن
شبی بی روح و خاموشه
ببار ای آسمون امشب
ببار و سر کن آهنگی
بجز گریه گریزی نیست
از این زندون دلتنگی
بنال و گریه کن ای دل
که این غم با تو می مونه
حزین است قصه ی تلخم
شبا هنگی نمی خونه
سکوت در لحظه ها جاری
منو کابوس تنهایی
قلیل وحشت از خویشم
چه طوفانی چه دریایی
هنوز از من تو می رویی
در این شبهای پژمردن
هنوزم از تو می خونن
هزاران خاطره در من
شعر مال من نیست ! ولی مناسبت داره
قدر لحظات رو باید دانست