پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون
شنبه 9 فروردین 1393 11:51 AM
امروز کنار صندوقچه دیروز دنبال لحظه ای می گشتم که سالیانیست در تکاپوی یافتن آنم و در این خرده های خاطره تو را یافتم که با تمام شکوهت بر قاب شیشه ای لحظه های من قدم میزدی و نا آرام ترین حادثه را رقم میزدی
درون صندوق قلبم بدنبال تو میگشتم
بدنبال صفای اولین روزها
و این گشتن مساوی بود با مرگ دقایقها
بروی صورتم قطره ای اشک لغزیدو بر زمین افتاد
دلم از فرط غم مانند چشمه ای جوشید
تو را دیدم درون سینه اما بی کس و تنها
ارام گام برداشتی درون کوچه فردا
تو گفتی قسمت ما اشنایی پس جدایی بود
نمیدانم که این قهر خدایی بود
میون خرده های کوچک صندوق
میان آن هیاهوی بی سرانجامی
دلم را یافتم تنها درون قاب خالی فردا
قدر لحظات رو باید دانست