عارفانههای حاج اسماعیل دولابی(ره)
پنج شنبه 7 فروردین 1393 1:55 PM
* دزدی به مزرعهای رفت و جوالی را همراه خود برد. اوّل مقداری کدوحلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزیهای مختلف مثل تره و ریحان، درِ جوال را بست و آمادهی فرار شد. ناگهان صاحب مزرعه با نوکرهایش رسیدند. نوکرها دزد را گرفتند و به درختی بستند و از ارباب پرسیدند با او چه کنیم. ارباب دستور داد هر چه داخل جوال است، یکی یکی بیرون بیاورند و به سر دزد بزنند؛ و نوکرها مشغول شدند و سبزیهای لطیف را که روی جوال بود یکی یکی برداشتند و به سر دزد میزدند، ولی دزد گریه میکرد و میگفت: اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً: «خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن». چون میدانست آخر کار، چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اول در جوال ریخته، بر سرش خواهند زد. در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمل شویم که در دنیا در جوالمان ریختهایم. البته دوست اهل بیت (علیهمالسلام) ته جوالش سوراخ است و عملی را، چه صالح و چه ناصالح، ذخیره نمیکند. همانطور که امیرالمۆمنین علی (علیهالسلام) بر کفن سلمان با انگشت نوشتند:
وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ به غیرِ زادٍ
مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
بدون زاد و توشهای از کارهای خوب و قلب سلیم بر خدای کریم وارد شدم.
سیئات را استغفار میکند: التّائبُ مِن الذَّنْبِ کَمَن لا ذَنْبَ لَهُ: «کسی که از گناه پشیمان و تائب باشد، مثل کسی است که گناهی ندارد». حسنات را هم از کار خدا میداند، نه کار خودش: مَا اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ: «هر خوبی و حسنهای که به تو رسید، از خداست».
بنابراین دوست اهل بیت، دست خالی است. خدا هم دست خالیها را دوست دارد؛ چون کسی که بر فرد کریم وارد میشود، زشت است همراه خود زاد و توشهای بردارد.
وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ
اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَــریمِ
و هنگامی که انسان بر شخص کریمی وارد میشود، زشتترین چیز، همراه بردن زاد و توشه است.
* سالک باید در طریق، همواره خود را دست خالی و بیچیز ببیند و خود و اعمالش را نبیند.
* بهترین عطیهی خدا به زاهد و عابد این است که زهد و عبادتشان را از آنها بگیرد و آنها خود را دست خالی ببینند.
* بزرگترین مزد این است که خدا فهم انسان را بزرگ کند تا درک کند و اقرار نماید که: مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ وَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ: خدایا «آنگونه که حقّ شناختن تو بود، ما تو را نشناختیم و آن چنان که حقّ عبادت تو بود، عبادت تو را به جا نیاوردیم».