دیگر دوره تقلید از جلال گذشته است
شنبه 2 فروردین 1393 2:23 PM
احمد بیگدلی یکی از نویسندگان نام آشنای معاصر است. بیگدلی که صرف نظر از نویسندگی، سالها در وزارت آموزش و پرورش در مقام معلم فعالیت داشته درکارنامه کاری خود نگارش آثاری چون «آنای باغ سیب»؛ «اندکی سایه»؛ «آوای نهنگ»، «بی تردید سه شنبه بود»؛ «من ویران شده ام»، «نخستین شب راوی» و... را ثبت کرده است. او تاکنون جوایز ادبی متعددی دریافت کرده که هفتمین جایزه کتاب فصل برای نگارش «آوای نهنگ» و جایزه بیست و چهارمین کتاب سال جمهوری اسلامی برای رمان «اندکی سایه»از این جمله است. با او درباره روند فعالیت نویسندگان جوان به گفت وگو نشسته ایم.
ادبیات داستانی ما به ویژه در سال های اخیر شاهد ظهور و بروز نویسندگان جوانی بوده ایم که به ارائه اثر پرداخته اند و برخی از آنها آثار مطلوبی هم منتشر کرده اند. خود شما به عنوان نویسنده پیشکسوت که سال هاست دراین عرصه فعالیت دارید کار نویسندگان جوان را چطور ارزیابی می کنید؟
زمانی که نسل من و امثال من به نویسندگی روی آوردیم آنچه در درجه نخست برایمان حائز اهمیت بود این بود که مخاطب بداند در ورای هر اثری که می نویسیم اندیشه ای نهفته است. ولی امروز، متاسفانه در کارهای اغلب نویسندگان جوان این اندیشه و تامل به چشم نمی خورد.
این تفکر چطور در یک اثر داستانی نمود پیدا می کند؟
به مدد تجربیات مختلف و مطالعه مداوم محقق می شود. درواقع، گسترش مطالعه است که می تواند نویسندگان جوان را در عرصه ادبیات داستانی به درجات مطلوبی برساند. ولی همان طور که اشاره کردم، امروز کمتر شاهد این دو مولفه هستیم. از این ها گذشته، اخیرا در کار برخی نویسندگان جوان می بینم که به خطی نوشتن روی آورده اند. شاید به این خاطر که نگارش یک داستان خطی راحت تر است و طبع آزمایی در ژانرهای دیگر، دانستن تکنیک و فرم را می طلبد. به طور قطع، جلال آل احمد یکی از بزرگ ترین نویسندگان عصر ما به شمار می رود. اما واقعیت این است که امروز، تقلید از نثر جلال، دیگر نمی تواند جذابیت هایی که در دهه چهل داشت را داشته باشد. با این حال، برخی نویسندگان جوان به تبع این نویسنده شهیر سعی می کنند از سبک نوشتاری او در کار خود تقلید کنند. البته این نکته را هم ناگفته نگذارم که در بین این طیف، جوانان با استعدادی هستند که آثارشان جذاب و اثر گذار است و می توان برای این گروه، آینده روشنی را درحیطه ادبیات داستانی پیش بینی کرد.
شما نویسنده ای هستید که به واسطه برگزاری کلاس های داستان نویسی از همنشینی با جوانان علاقمند به نویسندگی برخوردار بوده اید.با این حال،سطح دانش و آگاهی آنها را چطور می بینید؟
آنچه مرا نسبت به کار برخی نویسندگان جوان نگران می کند کمبود مطالعه آنهاست. از آنجایی که سال هاست به برگزاری کلاس های داستان نویسی مشغولم این نکته را بیشتر دریافته ام که نسل جوان امروز به اندازه ای که ما در گذشته کتاب می خواندیم از این موهبت بی بهره مانده است. نه تنها در کلاس های داستان نویسی که در حین برگزاری جوایز ادبی نیز زمانی که داور بوده ام به چنین مسئله ای برخورده ام. من با وجود شصت و هشت سال سن هنوز دست از مطالعه برنداشته ام و دائما در حال کتاب خواندن و ارتقاء سطح فکری خود هستم، اما نویسندگان جوانی هستند که اگرچه تازه در ابتدای این راه دراز قرار دارند ولی خود را بی نیاز از مطالعه آثار گذشتگان می دانند و این یک آسیب برای ادبیات داستانی امروز قلمداد می شود. البته این نکته را اضافه کنم که کتاب خواندن هم شیوه و اسلوب های منحصر به خود را می طلبد.
می شود بیشتر توضیح دهید؟
ببینید، شیوه کتابخوانی کسی که قصد دارد به عنوان نویسنده فعالیت داشته باشد با یک مخاطب عادی تفاوت دارد.به طوری که دیدگاه یک نویسنده نوپا درحین مطالعه یک اثر داستانی باید به گونه ای باشد که خود را جای نویسنده اثر بگذارد و فکر کند اگر جای او بود چه می کرد، کاراکترها را در طول داستان چطور پیش می برد و....در واقع، وجود همین بده بستان ها است که باعث میشود ذهن نویسندگان جوان،فعال شود و خلاقیت در آن به جریان بیفتد.
از آثاری که قرار است در طول امسال چاپ شوند بگویید؟
درحال حاضر، مجموعه داستانی با عنوان «ذبیح» را آماده انتشار کرده ام. این کتاب مشتمل بر هفت داستان است که اگرچه به شکل مجزا ارائه شده اما در باطن به یکدیگر پیوسته است. اگر حوصله سال های قبل را داشتم این کتاب را به رمان بلندی تبدیل می کردم اما ترجیح دادم به دلیل کهولت سن و بی حوصلگی، از دل آن هفت داستان کوتاه استخراج کنم. ذبیح داستان جوانی به همین نام است که در حادثه کوی دانشگاه،به وسیله گلوله ای سرگردان که از یک رولور روسی شلیک می شود به قتل می رسد. من سعی کرده ام این هفت داستان را به سبک و سیاق پست مدرن بنویسم. با این تفاوت که دستکاری هایی در این سبک کرده ام تا مخاطب بتواند به خوبی با اثر ارتباط برقرار کند. در حال حاضر، نگارش این مجموعه داستان را تمام کرده ام ولی هنوز برای انتشار با ناشر به خصوصی مذاکره نکرده ام.
به خاطرم هست طی ماه های گذشته برای انتشار کتاب «بی تردید سه شنبه بود» خود با ناشر دچار مشکل شده بودید. این مسئله به طور مشخص چه بود؟
وقتی این کتاب منتشر شد دیدم که هشتاد نود غلط چاپی دارد. خیلی ناراحت شدم و این نکات را به انتشارات «علم» گفتم، اما زیر بار نرفت و در جواب اعتراض من گفت: هر کاری که می خواهی بکن! خیلی از این رفتار جا خوردم. زیرا به عنوان یک نویسنده، سعی کرده ام همواره در طول زندگی و فعالیت کاری، اخلاق را مبنا و زیرساخت هر مسئله ای قرار دهم، اما متاسفانه این مولفه در برخی لایه های جامعه مشاهده نمی شود.
حالا ممکن است شاهد چاپ دوباره و بی نقص این کتاب از سوی ناشر دیگری باشیم؟
ممکن است در آینده نزدیک چاپ دوم این کتاب را به انتشارات افراز بسپارم. به ویژه این که مجموعه داستانی نیز نزد این ناشر دارم که «ارواح ماه مهر»نام دارد و در طول امسال چاپ خواهد شد.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.