0

هنر در اسلام

 
like77
like77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 514
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393  3:52 PM

گزيده‌اي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با سينماگران‌

رهبري در جمع سينماگران

... از اول كه خواستيم اين جلسه تشكيل بشود، من دو هدف را دنبال مي‌كردم؛ يكي اينكه خواستم به سينماگران كشور احترام كنم؛ در واقع به سينماي كشور. من اين نشست و انعكاس بيروني اين را به معناي تكريم هنر سينما و هنرمندان سينما تلقي كرده‌ام و دوست دارم اين احساس در كشور گسترش پيدا كند و اهميت سينما براي همه آشكار شود. هر كسي داعيه‌اي دارد، جهتگيري‌اي دارد و توقعي دارد؛ اما بالاخره همه بر اين معنا اتفاق‌نظر داشته باشند كه اين هنر بسيار پيچيده و برجسته‌ي سينما، براي كشور يك ضرورت و يك نياز است.

هدف دوم هم شنيدن بود كه بحمداللَّه تا حدود زيادي حاصل شد و از شماها شنيديم. البته من واقعاً ترجيح مي‌دادم كه همين مقدار باقيمانده‌ي از اين وقت را هم باز شما صحبت بكنيد و بيشتر بشنوم...

يك نكته را اول بگويم، كه ديدم دغدغه‌ بسياري از دوستان است؛ و آن، يك نوع احساس ناامني يا دغدغه ناامني يا توهّم ناامني است كه مي‌بينم در برخي از دوستان وجود دارد؛ حتّي آدم مي‌بيند در دو سرِ اين طيف وسيع، اين دغدغه هست. من واقعاً جايي براي اين دغدغه نمي‌بينم.

درست است، ممكن است ما نسبت به برخي از فيلمها معترض باشيم - خود من در آن حدي كه حالا مي‌فهمم و از تماشاي فيلم لذت مي‌برم، ممكن است ايرادي به يك فيلم داشته باشم؛ چه آن فيلمي كه در تلويزيون پخش مي‌شود، چه آنچه در سينماست كه گاهي براي ما مي‌آورند و ما بعضي از فيلمها را مي‌بينيم - ليكن من كارگردان را متهم نمي‌كنم. عوامل گوناگوني براي خطا در جهتگيري يك فيلم هست؛ يكي‌اش هم ممكن است نقش كارگردان باشد - كه حالا من بعداً راجع به مسئله كارگردان، يك مقداري بيشتر عرض خواهم كرد - ليكن عوامل گوناگوني هست. ما اگر احساس مي‌كنيم كه به‌وسيله يك كارگردان يك معرفت عميق صحيحي در يك فيلم منعكس نمي‌شود، بايد ببينيم اين معرفت عميق، چگونه مي‌توانست به دل اين كارگردان القاء شود تا او بتواند معرفت دروني خودش را منعكس كند.

هر كسي بايد آنچه را كه خودش مي‌فهمد، خودش ادراك مي‌كند و خودش احساس مي‌كند، آن را در هنرش بگنجاند؛ والّا هنر يك چيز مصنوعي خواهد شد.

طبيعت قضيه هم همين است كه آن سازنده‌ي فيلم و عنصر كارگردان، بالخصوص در اين ميان، يك معرفت دروني را منعكس مي‌كند. چگونه مي‌شد اين معرفت دروني، آن‌چناني كه منِ بيننده مي‌پسندم، به اين كارگردان منعكس بشود و چرا نشده؟ اين جاي سؤال دارد...

هنر سينما - همان‌طور كه گفتيد - بلاشك يك هنر برتر است؛ يك روايتگر كاملاً مسلط - كه هيچ روايتگري تاكنون در بين اين شيوه‌هاي هنريِ روايت يك واقعيت و يك حقيقت، تا امروز به اين كارآمدي نيامده - و يك هنر پيچيده و پيشرفته و متعالي. شما اين دريچه را دمِ دست داريد؛ يعني دريچه‌ي سينما به سوي معارف و پرتوي كه از اين دريچه به داخل افكنده مي‌شود.

اين دريچه در اختيار شماست...

 شما مي‌توانيد سازنده‌ي اخلاق باشيد؛ عكسش هم ممكن است.

سينما

 شما مي‌توانيد در نسل جوان اين كشور صبر، اميد، شوق، انگيزش، سلامت، نجابت و همه‌ چيزهايي كه يك جامعه‌ پيشرفته نياز دارد، القاء كنيد. مي‌شود هم به جاي اميد، نوميدي القاء كرد؛ مي‌شود به جاي شوق، ركود القاء كرد. <انتقاد> كه دوستان ذكر مي‌كنند و به تعبير اين دوستمان مي‌گويند انتقادگري <نق نقو> تلقي نشود؛ نه، انتقاد، نق‌نق نيست؛ انتقاد - معناي لغوي انتقاد را نمي‌خواهيم بگوييم - يعني همان عيب‌جويي.

 منظور از انتقادي كه ممكن است نق‌نقو بودن از آن تلقي شود؛ يعني عيب‌جويي كردن. دو نوع عيب‌جويي ممكن است؛ الان من و شما روبه‌روي هم نشسته‌ايم، خيلي آزادانه مي‌توانيم از هم عيب‌جويي كنيم؛ شما هم از من عيب‌جويي كنيد، من هم از شما عيب‌جويي كنم. منتها اين عيب‌جويي دو نوع است؛ يك وقت عيب‌جويي جنبه‌ تحقير، اهانت، طرف را به خاك سياه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ او را در نظر ديگران زشت كردن است و اين كار در هيچ عرف نجيبانه‌اي - نمي‌گويم اسلامي - ممدوح نيست.

يك وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزي است، تكميل است، برطرف كردن عيب است و آيينه‌وار نمودن عيب شخص يا نظام يا مدير يا مردم به خود آنهاست و اين ممدوح است.

ممكن است اين هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما اين تلخي، تلخي گوارايي است...

سينماي معناگرا                   

سينماي معناگرا

خوب كدام معنا شيواتر و عميق‌تر از احساس فداكاري و ايثار و گذشت يك جوان هجده، نوزده ساله، كه از خانواده‌ي مرفهي بلند مي‌شود مي‌آيد اهواز - كه من ديدم از اين قبيل جوانها؛ حالا چند موردش يادم هست، بالخصوص خودم با اينها معاشرت داشته‌ام و ديدم - خانواده‌ي مرفه، زندگي راحت، پدر و مادر مهربان، نه دچار عقده است و نه دچار كمبود است، مي‌آيد در ميدان جنگ، آن‌چنان فداكارانه حركت مي‌كند كه انسان مبهوت مي‌ماند. حالا خيلي از اين جوانها با توصيه‌ي امثال بنده وارد اين ميدان شده بودند. من نگاه مي‌كردم و مي‌ديدم، ما كجا، اينها كجا! اصلاً انسان به گَرد اينها نمي‌رسد. خوب، اينها زيبايي است، اينها را توصيف كنيد، اينها را استخراج كنيد. آقاي حاتمي‌كيا مي‌گويند، من نمي‌دانم راجع به جنگ چه بگويم. خيلي حرف داريد براي گفتن؛ شما سينماگران جنگ، پشت صحنه‌ي جنگ را چقدر تصوير كرديد؟ چه شد كه اين جنگ شروع شد؟ كدام فيلم سياسيِ بين‌الملليِ پليسي، مي‌تواند شيرين‌تر از اين در بيايد كه شما تصوير كنيد - اسناد هم الان وجود دارد - چطور شد كه صدام حسين به خودش جرئت داد و اين گستاخي را كرد كه به قصد تسلط بر ايران، به ايران حمله كند؟ نه اينكه همه‌ي ايران را بگيرد، بدون شك، قصد او اين بود كه خوزستان و يكي، دو استان دور و بر را بگيرد و به عنوان يك همسايه‌ي مقتدر بر حكومت مركزي ايران - هر كه باشد آن حكومت؛ يا جمهوري اسلامي يا هر كس ديگر - مسلط بشود، كه مي‌شد؛ يعني اگر اين دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام مي‌گرفت، مگر ممكن بود يك حكومت مركزي اينجا سر كار باشد و به آن كسي كه بخشي از كشور را قدرتمندانه تصرف كرده، باج ندهد؟! خوب، چه شد كه اين را وادار كردند كه اين حمله را انجام بدهد و او حمله كرد؟ و چگونه به او كمك كردند؟ و كدام كارخانجات به او سلاح شيميايي فروختند؟ آنهايي كه آن سنگرهاي هشت‌ضلعي و پنج‌ضلعي را درست كردند، چه كساني بودند؟ كدام كشورها آن هواپيماها را به او دادند؟ آن مأمورين عالي‌رتبه‌ي سياسي، امنيتي و نظامي‌اي كه از كشورهاي مختلف - از جمله امريكا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات كردند، چه كساني بودند؟ شما به اينها نپرداختيد. اصلاً شخصيت صدام كيست؟ اينها براي قصه‌نويسي جا دارد...

سينما

بعضي از دوستان گفتند كه قصه را براي سينما بنويسند. من نمي‌دانم، بيشتر از من شما وارديد؛

آيا واقعاً بايد قصه را براي سينما نوشت؟ خيلي از آثار بزرگ سينمايي كه وجود دارد، از آثار كلاسيك و قصه‌هاي قديمي گرفته شده است؛

معلوم نيست رماني براي اين خصوص نوشته شده باشد. حالا گيرم كه آن هم باشد، ما اگر در مسئله‌ي داستان و رمان و داستان‌سرايي پيشرفت كنيم، اين كار انجام مي‌گيرد. آن وقت بياييد اين موضوعات را به سينما بكشانيد؛ خيلي برجستگي پيدا خواهد كرد. ما در زمينه‌ جنگ هنوز خيلي كارهاي نكرده داريم...

اين خانم گفتند كه من دنبال احساسات شخصي خودم هستم، خيلي خوب، عيب ندارد، تشخيص شخصي خودتان را بسازيد؛ اما با همين كار، نيت خدايي بكنيد. نيت كنيد كه خدا را از خودتان راضي كنيد و اجر ببريد. كار مهمي داريد انجام مي‌دهيد؛ چرا خودتان را از اجر محروم مي‌كنيد؟ با اين كار اجر ببريد و مي‌شود.

اجر فقط اين نيست كه شما فيلم نماز و روزه درست كنيد؛ نه، آن چيزي كه اخلاق جوانها، رفتارهاي اجتماعي، انضباط اجتماعي، جديت در كار، ايمان قوي و احساس مسئوليت را در نسلهاي جوان زنده مي‌كند، اين پيش خدا اجر دارد.

اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) به امام حسن و امام حسين مي‌گويد: <اعملا للاجر> براي مزد كار كنيد. اين مزد درهم و دينار دنيا نيست كه براي اميرالمؤمنين ميلياردهايش به قدر يك ذره خاك ارزش ندارد؛ اين مزد، مزد خدايي و مزد الهي است. اين را به شما عرض بكنم، هيچ‌كدام از شماها هم از مزد الهي بي‌نياز نيستيد. از اين مرز كه ما عبور كرديم - مرز مردن - اين اول نياز ماست به اين مزد؛ چه بخواهيم و چه نخواهيم، از اين مرز عبور مي‌كنيم و آنجا احتياج داريم؛ آنجا تنها هستيم و به اجر الهي احتياج داريم؛ شما در اين ميدان داريد حركت مي‌كنيد، كار كنيد براي خداي متعال. البته به عنوان يك انسان نخبه، يك هنرمند و يك نگاه نافذ به جامعه و كشور و انسانها، مي‌توانيد احساس مسئوليت كنيد و اجر انساني و وجداني هم مي‌توانيد ببريد...

مقام معظم رهبري در جمع اهالي سينما و تلويزيون( 23/03/1385)

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها