پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393 3:52 PM
معني هنر
هنر به معني زيباييشناسي و زيبايي آفريني است، كه شامل هر نوع فن و پيشه زيبا و جالب در عرصههاي گوناگون ميشود.
به عنوان مثال اگر بانويي با شناخت زيباييها و عوامل پيدايش آنها در مورد تربيت كودك از آغاز انعقاد نطفه ـ بلكه قبل از آن ـ تا هنگام تولد و بعد از آن، و سپس رعايت دقيق آنها، همت كند، ميتواند از نظر صورت و سيرت فرزندي زيبا پديد آورد، و همين هنر مهم اجتماعي است كه ميتواند سرچشمه آثار و نتايج درخشان گردد، و محتواي شعر فردوسي را تحقّق بخشد كه گفت:
زنان را همين بس بود يك هنر نشينند و زايند شيران نر
و مانند حضرت زينب (سلام اللّه عليها) در حضور ابن زياد، ماجراي شهادت و سختيهاي كربلا را، جميل و زيبا خواند و فرمود: «ما رأيت الّا جميلاً؛ جز زيبايي نديدم» (1)
و به طور كلّي پديدههاي خلقت، زيبايي و زيبايي آفريني است، و نشان دهنده هنرهاي خيره كننده و گوناگون است كه ذات پاك خدا در جهان هستي پديدار ساخته است، به عنوان مثال در ميان
حشرات، زنبور عسل را در نظر بگيريد كه با زيباييشناسي و زيبايي آفريني غريزي و حركات ظريف خود، شكوفهها و گلهاي خوشبو را ميشناسد، و از آنها ميخورد، و با تلاشهاي آگاهانه و هوشيارانه و خستگي ناپذيرش، دهها و صدها و گاهي هزارها كيلومتر ره ميپيمايد، و در نتيجه عسل تهيه ميكند كه در ميان غذاها شيرينترين و پرمحتواترين غذاها است كه قرآن از اين هنر الهي چنين ياد ميكند:
(وَ اَوحي ربّك اِلي النَّحلِ اَن اتَّخِذِي مِنَ الجِبال بُيُوتاً...يَخرُجُ مِن بطُونها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنّاس)
( و پروردگار تو به زنبور عسل وحي (و الهام غريزي) نمود كه از كوهها و درختان و داربستها كه مردم ميسازند، خانههايي برگزين، سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور، و راههايي را كه پروردگارت براي تو تعيين كرده است، به راحتي بپيما، و از درون شكم آنها نوشيدني با رنگهاي مختلف خارج ميشود كه در آن شفا براي مردم است.)(2)
اين يك نمونه از هنر جهان طبيعت از ميلياردها نمونههاي ديگر است،
بايد با دقت و تفكّر در مورد آن، بر هنر خود افزود، هنرها را شناخت، و هنرآفريني كرد، چنان كه رسول اكرم (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) در اين راستا ميفرمايد:«المؤمن كالنّحلة تأكل طيّباً و تضع طيّباً؛ مؤمن مانند زنبور عسل است كه چيز پاك (شيره گل) ميخورد، و چيز پاك (عسل) تحويل ميدهد.»(3)
توضيح بيشتر اين كه: روان شناسان ميگويند: روح و روان انسان از چهار بُعد تشكيل شده كه عبارتند از: حسّ مذهبي، حسّ نيكي، حسّ دانايي و حسّ زيبايي. آنها معتقدند كه تمام زيباييهاي ادبي، شعري، صنايع ظريف، و هنر به معني واقعي از حس زيبايي نشأت گرفته، و از آثار اين حس است، و سراسر جهان را زيباييها فرا گرفته، و همه آنها نشانه هنر دوستي خدا، و هنر آفريني او است.
پس ما كه جزيي از جهان آفرينش هستيم، نميتوانيم از هنر فاصله بگيريم. بنابراين هنر دوستي و زيباييطلبي از امور فطري، و برخاسته از سرشت انسان است، كه بايد آن را شكوفا و بارور نمود، و بهوسيله هنر به آفرينش زيباييها در ابعاد گوناگون پرداخت.
هنر متعهد و سازنده، و هنر صوري ويرانگر
در اينجا آنچه كه مهم است اين است كه هنر در خدمت انسان باشد، و چنين هنري همان هنر متعهد و هنر مورد امضاي اسلام ناب است،
ولي با كمال تأسّف امروز در جهان به نام هنر، به جاي سازندگي، در راه ويرانگري استفاده ميشود، و با تحريف و به انحراف كشاندن زيباييها، بزرگترين ضربهها بر انسانيت وارد ميگردد،
به عنوان مثال از زيباييهاي زنان تحت عنوان هنر پيشه، به فساد و انحراف دامن ميزنند، و موجب بيمحتوايي و پوچي زندگي جوانان شده، و آنها را از هنر حقيقي و سازنده باز ميدارند، اينجا است كه بايد مرزها را
شناخت، و هنر صوري را از هنر واقعي جدا نمود، و پس از شناخت هنر خلّاق، آن را وسيله و نردبان رشد و ترقي قرار داد. تا نكبت در جاي نعمت، و زشتي در مكان زيبايي قرار نگيرد.
به عبارت روشنتر هنر مانند زبان است، كه اگر به حق حركت كند سازنده است، وگرنه مخرّب و فتنهانگيز خواهد شد، و از سخن گفتن زبان به خوبي ميتوان به عيب و هنر صاحب زبان، پيبرد.
اگر حضرت علي (عليه السلام) ميفرمايد: «كونوا في النّاس كالنّحلة؛ همانند زنبور عسل باشيد.»(4)
يعني از هنر اينگونه بهره بگيريد، و با تلاشهاي خستگيناپذير و آگاهانه، هنر را در خدمت جامعه و مردم در عرصههاي گوناگون قرار دهيد...(ادامه دارد)