پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393 3:10 PM
اولین حرفی که به نظر من باید زد درباره عنوان این موضوع است یعنی عنوان هنر های تجسمی این عنوان نه اسلامی هست نه ایرانی یه عنوان وارداتی است که شاید 50 سالی هم بیشتر از عمرش نمی گذرد بنابراین اجازه بفرمایید اصلاً این عنوان را بگذاریم کنار چون وقتی عنوان هنرهای تجسمی را آوردیم یک تبعاتی و مفاهیم همراش می یاد که موضوع را خراب می کند .
ما از اینجا وارد بشویم که اساساً حتی نگویم هنرهای اسلامی این پسوند اسلامی را هم بردارم چون شأن اسلام ورودی در این مسائل نیست.
خداوند هم به پیامبر می فرمایید ما شعر نیاموختیم اصلاً سزوار پیامبر نیست. مسئله دین و مرتبه دین خیلی فراتر از این مسائل است. ما اینجور وارد می شویم که مردم مسلمان ایران یا مردمانی که یک روش پیدا کردن به اسلام و مغیر شدن که امور و شئون زندگیشون را بر اساس اسلام تنظیم کنند.
قهراً این اعتقاد و تعهد به وظایف و احکام و این اخلاقیات در همه شئونشان تاثیر گذاشت و من جمله در پوشاکشان ، مسکنشان در گفتارشان در تجملاتشان تاثیر گذاشت و آن هست که ماهیّت هنرهای مسلمان ها را میشود از ماهیّت هنرهای دیگر ملتهای و دیگر مکتب ها جدا کرد یعنی یک چنین نگاهی بکنیم خوب طبیعی است که وقتی مردم ایران ، مصر ، عراق ، شام ، هند و یا جای دیگری مسلمان شدن هر کدام از اینها هم یک ذوقی های خاصی که تحت تاثیر عوامل اقلیمی خودشون با آداب قومی خودشون هم بود به هر صورت قرار می گرفتن و نمی شد آن آداب را تغییر داد.
حالا مسلمانها را که نگاه کنیم در طول تاریخ مسلمانها بالاخر ساختمان ساختن ، لباس بافتن ، شعر گفتن ، خط نوشتن کتاب درست کردن خوب اینها درش یک خصوصیات است که تمامش قابل مطالعه هست. ما بعنوان هنرهای که مسلمان ها از دست و پنجه شان در آمد که بخواهیم کمی هویت دینی بدانبدیم معمولاً اینجوری می شود گفت حالا این حرف را اینجوری بگیم که هنرهای اسلامی را یعنی هنر های مسلمانها را از دو نطقه شروع کنیم یک از نقطه قرآن کریم یعنی مردم مسلمان ضروری بود قرآن را یاد بگیرن قرآن را بنویسن و این نوشتن قرآن خودش شئون هنری پیدا کرده یعنی علاوه بر این که می خواستن معارف دینی و حکم دینی را انتقال بدهد ، خوب دوست داشتن که زیبا هم باشه دلپسنده هم باشه دلپزیر هم باشه بنابراین در نوشته هاش در آراستن صفحه هاش در جلدش در دیگر شئونش تغییراتی دادن بنابراین خود کتاب و کتاب آرایی از قرآن شروع شده خطاطی در آن میاید کتاب آرایی ، تذهیب ، جلد سازی ، تشعیر میاد و خیلی از این فنون شاخه های مختلفی پیدا می کند و کمااینکه در ادبیاتشون هم همینطور بوده در سخن گفتنشون در شعر گفتنشون در قصه گفتنشون همه تاثیر دارد یکی هم مسلمان های ناچار بودن مسجد بسازن یعنی خانه ای برای عبادت و خوب با وجودیکه اسلام در مورد قرآن و هم در مور مسجد تاکید کرده که قرآن را زینت نکن طلا کاری نکنند مسجد را آراسته نکند خوب دیگه بالاخر در طول قرنها مسلمانها به هر دلیلی حالا دیگه نمی خوام بگیم همه دلیل منطقی و معقول چون که ملت اسلام که تحت اداره ائمه معصومین (ع) نبوده همه جور بوده ملت ها به صورت های مختلف اداره می شدن که خیلی هاش هم اسلامی نبوده ولی خوب ملت مسلمان بالاخر مسجدش را آراسته کرده و یک سری صنایع و فنون و هنر از بناها و معماری اسلامی برخواسته بعد این گستردنی داشته فرش شده گلیم شده سایر گستردنی ها شده صنایع چوب واردش شده و از این قبیل دیگه حالا می شه دیگه همه هنرها از اینجاها باید وارد بشویم.
مثلاً ما نمی توانیم موسیقی را بعنوان متلعق وارد کنیم بگیم شناسنامه اسلامی نداره یا بگیم مجسم سازی جزء مکاسب محرمه است حالا با اختلاف نظرهای فقیه مختلف بنابراین ما عنوان اسلامی را چون وقتی ما می توانی یک چیزی را اسلامی بگیم که ریشه قرآنی یا ریشه سنت پیامبر و ائمه معصومه (ع) داشته باشه برداشت فلان عالم مسلمان و یا فلان فیلسوف مسلمان این دلیل نمی شه اونا برداشته های شخصی هستند بنابراین آن چرا که مسلمانها در شئون زندگی شون در ضمینه کتاب آرایی و شئون مختلف و در ضمینه معماری و در ضمینه های مخلتف زندیگشان داشته اند خوب می گویم هنرهای مسلمانیست خوب حالا چیزی که واقعیت داره نه چیزی که مطابق میل ما هست معمولاً هنرمندهای مسلمان تحت تاثیر دو چیز بودن یا پادشاهان و حکامان اصحاب و زرو زور این بیچاره ها را وادار می کردن براشون قصر بسازن کتاب بنویستند نقاشی کنند فرش ببافن و بوده تا همین قبل از انقلاب هم بوده و حالا ما بخواهیم شاهکارهای هنری را بررسی کنیم خوب بخش عزیمش ساخت اینهاست یعنی برای شاه عباس ساختن مثلاً برای پادشاهان دیگه ساختن برای سلجوقیه ساختن برای امیر تیموری ساختن برای خلفای عباسی ساختن اینهاست همه اش برای اینها ساخته اند.
انگیزه دیگه یا تاثیر دیگه از ناحیه دیانت مسلمانها بوده یعنی هنر ما مسلمانها را یکی می شه تو قصرهای پادشاهان خانه قوام الملکه و نصیرالملکه از این قبیل مطالعه کرد. یا اینکه بریم سراغ بقاء متبرکه مساجد مسجد اصفهان مسجد گوهرشاد و حرم مطهر امام رضا (ع) اینجاها باید مطالعه کرد هنر مسلمانها مربوط به این جاها می شه خوب حالا چه جوری بگویم این اسلامی شده وقتی که مردمی معتقد به اسلام شدن و انگیزها انگیزهای دینی بود و این ریشه دار شدن حتی بی دینی های توی مسلمانها هم باز این تاثیرات را داره شما ببیند در داستان سرای مثلاً فرض کنید رموز حمزه ، امیر ارسلان خیلی قصه های دورغ قصه های که خیلی جاها جنبه های شرعی هم نداره مثل مسلم نامه که خیلی از علما اینها را نهی کردن دورغی بافتن اما در عین حالی که این قصه ها دروغ است افسانه است داستان است با نام خدا شروع می شه در اونجا بی عفتی ترویج نمی شه نامردی ترویج نمی شه شخصیت های سفید همه اسلامی است و همه شخصیت های غیر اسلامی یعنی دروغگوها ظالم ها ستمگرها ناجوانمردیها اونجا محکوم هستند یعنی این را میشه حتی از یک قصه امیر ارسلان هم که یک افسانه ایست که یک داستان سرای برای ناصرالدین شاه گفته بدست آورده که این در سرزمینی که مسلمانی در ان هست ، با وجودی که امیرارسلان شراب را مثل آب خوردن می خورده اما دوگانه هم به درگاه یگانه می گذارد مثلاً شاید نظر بازی هم می کرد اون که نظر بازی هم هست. اما باز هرچه هست خدا هست ، درستی هست ، بی عفتی نیست یعنی اگر بخواهید تمام افسانه ها را بطور طبیعی مطالعه کنید جامعه اسلامی ها را افسانه ها را نگاه کنید که تحت تاثیر هیچ انگیز سیاسی ، اقتصادی ، مذهبی نیست می بینید اون پندارها و رویاهای مسلمانها هم با بی عفتی و ناجوانمردی این مفاسد که مثلاً در داستان ها دیگر است اینجا نیست اگر هم باشد محکوم است مطرود است حالا نظامی شعر گفته همینجور گفته جامی شعر گفته همینجور گفته حتی فردوسی هم که می خواسته ملی گرایی را زنده کنه باز هم خودش را از اعتقادهای دینی نمی توانسته نجات بده خوب حالا باید این هنرها را ما نگاه کنیم که چه چقدر مقدار صرف انتقال مفاهیم عالیه اسلامی شده و چه مقدار وقتی انسان می بیند یا از اون ها استفاده می کند حال و هوای دینی می گیرد شما فرض کنید الان مشرف بشدید به حرم مطهر صرف نظر از اعتقاد دینی و قداستی که شما معتقدید به حرم مطهر خود بنا و فضا یه حالت های روحانی به شما میدهد که این فضا توی سینما نیست توی تئاتر نیست مثلاً در خیلی رقاص خانه ها نیست جاهای دیگر نیست این فضا فضای دیگری است یا اگر تشریف ببرید مدرسه ای که ساخته شده کتابخانه ای که ساخته شده یا بازاری که ساخته شده فرض کنید بازاری قدیمی تهران که اون بالاش می نویسه برید اول احکام دینی را یاد بگیرید بعد تجارت کنید.
یعنی هرجاش نگاه می کنید آب انبارش نگاه می کنید حتی خانه پادشاهان که نگاه می کنید خوانین هنوز تو شیراز و اصفهان زیاد ، بالای درش نوشته بوده گشتاده باد به دولت همیشه این درگاه به حق اشهدان لا اله الله یا شاه سلطان حسین یا ناصرالدین شاه یا هر که حتی امیر تیمور با نام خدا نامه هاش را شروع می کرده تظاهر به دین داری می کردن در همه شئونشون مخصوصاً شئون خانم ها در پوشش ، عفاف حجاب خود فرودسی هم در مورد دختر افراسیاب می گه منیژه منم دختر افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب یعنی انقدر اعتقاد به عفت ، پاکدامنی و پوشش داره به هر صورت ما از این راه وارد می شیم یعنی هنرهای که در کتابت قرآن و نشر علوم و حکمت اسلامی تاثیر داشته مثل خطاطی ، کتاب آرایی ، تذهیب ، جلدسازی که شاید 30 نوع جلد مسلمانها ساخته اند مخصوصاً ایرانی ها که غربی ها بیشتر در موردش تحقیق کرده اند. صنعت فرش که خودش یک هنر بزرگ یا کاشی کاری ، گچ کاری یا منبت کاری همه اینها را ما می توانیم بگویم هنرهای مسلمانها دیگر بیایم قالب های جدید را به زور وارد عرصه اسلامی بکنیم با کلمات می شود درست کرد. اما واقعیت این نیست این ما را به انحراف می کشاند. ما بدون تعارف بیایم زندگی جامعه گذشته خودمون را در هر قرنی مطالعه کنیم هنرمندان خودمان را بشناسیم این هنرمند ولو مجبور بوده برای شاه کارکنه اما بالاخره اون رگ دینی اش همراش بوده وقتی که نوبت میرسد به ایوانه آئینه حضرت معصومه (ص) هر هنرمندی حیران می شود همین چند روز قبل مغرنس سازهای از شیراز آمده بودن می گفتن واقعاً که این مغرنس ها را چطور بسته یعنی جز اعتقاد دینی ، این آقای مظلوم زاده پیرد مرد 90 سال کاشی کار هست به من می گفت وضو می گرفتیم و یه تیکه نان پنیری می خوردیم می رفتیم بالای داربست و حقوق مان هم چندان چیزی نبود اما این شاهکاری که زیر این گنبدها به وجود آمده مسجد طباطبایی در حرم مطهر کار جوانی ها همین آقای مطلوم زاده است. خوب نگاه که می کنی اگه آن پیرمرد را الان ببینیی تعجب می کنی که این کار دست و پنجه این آقاست با وجود این که دانشگاه نرفته اما حرف که می زنه من از انگلستان آقای دکتر زرین قلم بود آوردمش پیش آقای مظلوم زاده آقای دکتر ساکت شده و گفت این هنر را می شناسد ما چی داریم می گیم یعنی اگر شما هنرمندان سنتی که آراسته به دیانت و اخلاق اسلامی هستند و هنرمند هستند. اینها را مورد مطالعه قرار بدهید. خودشون و آثارشون را می توانید خیلی چیزها را کشف کنید. ببینید از کسی که درونش پاک نیست معتقد به دین نیست این هزاری هم که از این حرفها بزند هی بگوید هنر قدسی .
درون وقتی پاک شد بانوی مسلمان هنرمند غذا که می پزه غذاش هنرمند اما غذاش طاهر و حلال است. عرض کنم که همین خانم های که در قم هستن با همة عفت و بزرگواری فرشهای ابریشمی می بافند که واقعاً هر پولدار خارجی افتخار می کنه که اینها را داشته باشه پس بنابراین ما بیایم بدون تکلف جامعه اسلامی خودمان را مورد مطالعه قرار بدهیم و هرشاخه هنری را به یک محقق یا چند محقق بسپاریم و هم یک تحقیق نظری بکنیم که مباحث نظری مستقل خودمان ، حرف خودمان باشه نه حرفی که به دهانمان گذاشته باشند. و هم آثار هنری خودمان را از گذشته های دور دسته بندی کنیم مورد مطالعه قرار دهیم حرف های محققین دیگری هم ببینیم اون وقت یک حرفی دانشگاه پسند که جوامع علمی هم بپسندد بزنیم، این کل عرض بنده بود.
(به جهت حفظ محتوای سخنرانی مطالب بدون تغییر ادبیاتی تقدیم میگردد)