پاسخ به:هنر در اسلام
یک شنبه 3 فروردین 1393 2:57 PM
عرف و غنا
«عرف» تابع شرايط فيزيكى، فرهنگى و اجتماعى مىباشد و بدين سبب مىتوان گفت كه يكى از علل تعدد تعاريف غنا، به خاطر متغير بودن عرفها بوده است.
حسن كاتب از اديبان و موسيقيدانان قرن ششم، در توصيف مطرب بودن غنا مىگويد: (1) «و انما الغناء ما اطرب ذوىالمعرفة به» يعنى غناى واقعى آن است كه موجب طرب اهل فن موسيقى گردد و سپس مىگويد: هر چه جهل مردم بيشتر باشد، زودتر با هر صدايى طربناك مىشوند ولى كسانى كه آشنا به علم موسيقى هستند، بخوبى مىتوانند به رموز موسيقى آوازى پى ببرند و آن را از صداى ناموزون و بىآهنگ و عاميانه تشخيص دهند.
جمله اخير «كاتب» تاييدى استبر اين كه: كارشناس مىتواند صداى زيبا، آهنگين و متناسب با نتهاى موسيقى را از صداى خوش ولى ناموزون تمييز دهد.
همانطور كه ميان عالم و جاهل به موسيقى، در طربناك شدن تفاوت است در افراد مختلف از لحاظ سرشت و طبيعت، ذوق و قريحه، لطافت روح و صفاى باطن، عاطفى بودن يا عقلانى بودن، تفاوت چشمگيرى وجود دارد. با توجه به مسائل فوق،
شايد كسانى كه براى غنا اقسام و مراتب قائل شده و مرتبهاى از آن را عبارت از صوتى دانستهاند كه مانند خمر و مسكر موجب تخدير و سبكسرى و زوال عقل مىگردد; با عنايتبه مطالب ياد شده گفتهاند. (3)
گاه، عامل خارجى موجب تاثر و اندوه در فرد، مىشود و گاه مسالهاى يا خبرى خوشحال كننده به انسان مىرسد در اين دو حال اگر خواننده با لحن محزون بخواند، آن شخص متاثر بسرعت گريان مىشود و اگر با نواى سبك و آهنگ شاد و نشاطآور بخواند، آن شخص خوشخبر، خيلى زود به وجد و طرب مىآيد و در پوستخود نمىگنجد.
افراد بشر داراى «حواس پنجگانه» مىباشند، ماهيت اين حواس كه دريچه قلوباند به ميزان مراقبت و اجتناب از ممنوعات شرعى و عقلى، شكل مىگيرد و در قالبهاى معين متشكل مىشود. در اين حالات، افراد در استفاده از مدركات و محسوسات، بهرههاى متفاوت و تاثيرات گوناگون مىپذيرند. از طرفى، افراد اهل تعقل كه عاطفه در آنها نمود كمرنگ دارد، از زيباييها و كمالات ادراكى، كمتر منفعل مىشوند. از اينرو، موسيقى و آواز نيز افراد را بطور متفاوت برمىانگيزد.
حكم غنا از ديدگاه اجتهادى امام خمينىقدس سره
مساله13 - غنا فعلش و سماعش حرام است، همينطور كاسبى كردن به وسيله آن و غنا مجرد صوت خوب نيست، بلكه آن كشيدن صوت و ترجيع آن به كيفيتخاص مطربى كه مناسب مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ملاهى است. و فرقى نيستبين استعمال غنا در كلام حق چون قرائت قرآن و دعا و مرثيه و غيره از شعر يا نثر بلكه اگر كسى غنا را در آنچه كه خداى تعالى به وسيله آن اطاعت مىشود، استعمال كند، عقابش مضاعف مىشود.
بله، گاهى غناى زنهاى خواننده در عروسيها استثنا مىشود كه آن بعيد نيست و ترك نمىشود احتياط به اكتفا كردن به همراهى عروسيها در مجلسى كه براى آن مهيا مىشود مقدما و مؤخرا، نه مطلق مجالس، بل احوط اجتناب است مطلقا. (4)
بحث اخلاقى در مورد غنا
لازم به تذكر است، گرچه به لحاظ اجتهادى از بعضى احاديث استنباط مىشود كه پارهاى از غناها حلال است، همانطورى كه مرحوم فيض و سبزوارى فرمودهاند در مواردى احتياط در خوددارى از غنا است.
گرچه مرحوم محقق سبزوارى غنا را به دو دسته تقسيم كرده و لكن بالصراحه مىفرمايد: ولا خلاف عندنا فى تحريم الغنا فى الجمله. (5)
حضرت امام خمينىقدس سره نيز هر چند غناى زنهاى خواننده در عروسيها را استثنا مىفرمايد ولى در خاتمه مىفرمايد: (6) احوط اجتناب است مطلقا، به فرض كه ما بتوانيم حليتبعضى از غناها را ثابت كنيم; غنا امر مباحى مىشود و به ما دستور داده شده از امر مباح نيز اجتناب كنيم.
مرحوم فيض مىفرمايد: گرچه جايز بودن غنا اختصاص به عروسيها ندارد بخصوص كه بعضى از روايات دلالتبر عدم اختصاص جواز غنا به عروسيها دارد ولى از اين نكته نيز نبايد غفلت كرد كه: پارهاى از اعمال، زيبنده كسانى كه غيرت دينى دارند نمىباشد هر چند از نظر شرعى مباح باشند. (7)