0

هنر در اسلام

 
like77
like77
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 514
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هنر در اسلام
شنبه 2 فروردین 1393  4:12 PM

 

طلبه‌ها را چگونه روايت كنيم؟

طلبه‌ها را چگونه روايت كنيم؟

راجع به قديسان مسيحي فيلم‌هاي زيادي ساخته شده مثل ژاندارك، فرانسيس و ... كه تقريبا قريب به اتفاق فيلم‌هاي موفقي هستند.

اما چهره‌اي كه سينما و تلويزيون ما از روحانيت درست كرده با واقعيت فاصله‌زيادي دارد. آنها هم در دنياي خودشان شوخي مي‌كنند. مي‌خندند، تپق مي‌زنند.

سينماگران ما گمان مي‌كنند با مقدس كردن آنها، روحانيت اصيل را نشان مي‌دهند.

اين عدم شناخت و گاها استفاده‌ابزاري كردن از روحانيت ما را بر اين داشت كه به سراغ رحمت‌الله اميدوار برويم.

رحمت الله اميدوار، طلبه درس خارج و داراي كارشناسي سينما از دانشكده سينما تئاتر ، كارشناس ارشد پژوهش هنر در دانشگاه تهران است. ايشان مدت 14 سال در مراكز هنري قم به تدريس فيلمنامه پرداخته است. از اميدوار تاكنون آثار زير به چاپ رسيده است:

آرامش سبز (مجموعه داستان)

شايد كسي در بزند (مجموعه داستان)

خورشيد در قاب (پژوهشی در حوزه سينما و دين)

 نيشانوش در مجموعه كاريكلماتور ...

امروزه مي‌بينيم كه سينماگران و فيلمسازان در بخش‌هايي به نقش فرد روحاني نيز مي‌پردازند.

طلبه‌ها را چگونه روايت كنيم؟

 اوج اين مسئله با فيلم زير نور ماه بود و بعدها مارمولك و اخراجي‌ها و ... به نظر شما پرداخت به اين مسئله بنا بر ضرورت بود يا به خاطر جذابيت و دست نخوردگي اين قشر در عالم سينما؟

رابطه مردم با حكومت و مشاركت روحانيت در حكومت ضرورتي در جامعه ما به وجود آورده است كه ميل به سمت معروفيت، تبليغ و نقد روحانيت پيش آمده است. طبيعتا اين ضرورت در اوايل جدي گرفته نمي‌شود و فقط جنبه تبليغاتي پيدا مي‌كند اما به مرور زمان و رسيدن طراحان اين مسئله به پختگي، بصيرت و شجاعت و نيز اطمينان و امنيت از جهت طرح و بيان اين نوع ايده‌ها و نقدها، طرح نقش روحانيت در هنر و از جمله سينما و تلويزيون جدي‌تر مي‌شود.

 در حال حاضر سينما و تلويزيون در پرداختن به اين مسئله در گام‌هاي اوليه است كه نسبت به حوزه‌هاي تخصصي ديگر، عقب‌تر مي‌نمايد.

 

به نظر شما چرا اين مسئله با تاخير در سينما و تلويزيون مطرح گرديد؟

دو عامل مي‌توانم ذكر كنم اولي مربوط به خارج از حوزه سينماست كه عبارت است از مسئله امنيت اجتماعي به اين صورت كه در مسائل فرهنگي- اجتماعي نوعي عدم اطمينان و بروز تنش احساس مي‌شد و در هر دوره‌اي به صورتي متفاوت نمود پيدا مي‌كرد. پرداختن به نقش روحاني و عالم ديني داخل در اين محدوده و نوعي مسئله سياسي تلقي مي‌گرديد.

عامل دوم مربوط به ذات سينما است. سينما به دليل وابستگي‌اش به سرمايه و برگشت آن، ذاتا يك رسانه محافظه كاري است و قدرت ريسك بالا را ندارد. يك فيلم كه چند صد ميليون هزينه برداشته بايد طي يك سال، سرمايه را برگرداند. تهيه كنندگان خصوصي به خاطر حساسيت و تنش‌زايي اين مسئله به سمتش نمي‌روند. و دولتي‌ها هم نمي‌خواهند دچار خود نقدي شوند.

 

مي‌گويند وقتي كه بازيگري در نقش يك طلبه و عالم ديني ظاهر مي‌شود تقدس روحانيت شكسته مي‌شود. نظر شما چيست؟

واژه تقدس كمي گمراه كننده است. روحانيت يك قشر شريف و محترمي است به دليل مسئوليت و رسالت سنگيني كه دارد. مقدس بودن در جايي است كه يك مقام قدسي در كار باشد. لذا واژگان با ريشه «قدس» فقط درباره مقام معصومين كه بري از هر نوع خطا و اشتباهند به كار برده مي‌شود و در مورد عالمان ديني بايد از واژگاني با ريشه «حرمت» مانند محترم استفاده كرد.

طلبه‌ها را چگونه روايت كنيم؟

در مورد پاسخ سوال بايد بگويم وقتي كه يك قشر خاصي مورد نقد واقع مي‌شوند واكنش‌هايي از طرف آن قشر بروز مي‌كند كه ممكن است به تضاد و تنش اجتماعي منجر شود.

 براي جلوگيري از اين احتمال، مديران و مسئولان از طرح آن ممانعت مي‌‌كنند و با چنين رويه‌اي، فضاي بحث، تنگ‌تر مي‌گردد كه باعث مي‌شود يك نوع حالت خود سانسوري در منتقدين به وجود آيد. از طرفي خود همين مسئله يك حالت تحكم آميز در بدنه مديريت آن قشر ايجاد مي‌كند كه بين خودش و آن امر قدسي والوهي قائل به نوعي ملازمه شده و بگويد هر كس مرا نقد مي‌كند در حقيقت دست به نقد «آن امر قدسي» زده و نقدش به خطاست. به نظر من اين طرز تفكر، درست نيست.

پرداختن به مقوله روحانيت و طلبه در سينما و فيلم نه تنها ضربه‌اي به شخصيت آنها وارد نمي‌كند بلكه به اعتمادزايي بيشتر آنها در جامعه مي‌انجامد.

 وقتي يك نگاه منتقدانه و درست درباره روحاني و طلبه مطرح مي‌شود به يقين سرشار از تاثيرات خوب و مثبت اجتماعي است.

 مهمترين آن اينكه منفي‌ها از مثبت‌ها جدا شده و در جامعه و ميان ملت شناخته مي‌شوند؛ فرق حضرت امام (ره) با آنكه برخلاف امام و اراده مردم بود. سينماگر بايد تلاش كند اين تفاوت را برجسته‌تر كند. نمونه خوبش در «سريال سربداران» اتفاق افتاد؛ شيخ حسن جوري و شيخ خليفه، شخصيت‌هاي سفيد و نماينده روحانيت مجاهد و مبارز بودند و در مقابل قاضي‌القضات، شخصيت سياه و نماينده آخوند درباري.

بنابراين اگر فضاي نقد اجتماعي توسعه پيدا كند، منتقدين، شتاب زده عمل نكنند، با انصاف و تدبير حركت كنند، آن‌گاه فيلم و سينما وتلويزيون به اعتلاي مقام بلند روحانيت مثبت كمك خواهند كرد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها