سپيده دمان انگه كه مهر فروزان روز را روشني مي بخشد چشم مي گشايم با حس كردن تو و نخستين انديشه اي كه تو را مي ربايد تو هستي دوستت دارم و شانگاهان كه خيره مي مانم به تيرگي درختان نقش گرفته از سوسوي ستارگان كم فروغ فرو رفته در جذبه اي از تماس تو در ارامشي تمام و اخرين انديشه اي كه تو را مي ربايد تو هستي دوستت دارم