نوروز در شعر پارسی
پنج شنبه 7 فروردین 1393 12:05 PM
منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است:
آمد نوروز هم از بامداد |
آمدنش فرخ و فرخنده باد |
باز جهان خرم و خوب ایستاد |
مرز زمستان و بهاران بزاد |
ز ابر سیه روی سمن بوی داد |
گیتـی گـردید چـو دارالقـرار |
هم او در مسمط دیگر گفته:
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز |
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز |
برزن غزلی نغز و دلانگیز و دلفروز |
ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز |
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز |
بر قافیۀ خوب همی خواند اشعار |
ابوالفرج رونی گوید:
جشن فرخندۀ فروردین است |
روز بازار گل و نسرین است |
آب چون آتش عود افروزست |
باد چون خاک عبیر آگین است |
باغ پیراسته گلزار بهشت |
گلبن آراسته حورالعین است |