پاسخ به:اشعار اجرا شده توسط جواد مقدم
پنج شنبه 29 اسفند 1392 7:55 AM
امون ز چشمای حسود که اکبر رو نظر کرد
داغ لب قشنگشو بر جگر پدر کرد
بابا کنار خیمه ها دست به دعا نشسته
بدو که ای علی میاد دیگه دلم شکسته
صدا بلند شد که پدر دیگه علی نداری
تشنه دارم جون میدم و کاش کمی آب بیاری
تا صدا اکبرو شنید ریخت رو سرش آسمون
عصا دیگه شکسته شد بابا شده قد کمون
یه بار دیگه بابا بگو دیگه توون ندارم
میخوام بابا صورتمو رو صورتت بذارم
بارون خون می ریزه از هر سر گیسوی تو
بابت زمین گیر شده از شکاف ابروی تو
شبیه مادرم شدی بازوی تو کبوده
بگو که این دور و برا مگر مغیره بوده
کمکم کن خواهر من یادگار مادر من
داره جون میده عزیزم میره از کف اکبر من
اکبرم لباتو وا کن دوباره بابا صدام کن
جون خواهرت رقیه یه بار دیگه نگام کن
فصل درده و خزونه دور لبهات پر خونه
پاشو ای موذن من وقت گفتن اذونه
شدم از زندگی خسته مادرم اینجا نشسته
اکبرم شبیه زهرا سینه و پهلوت شکسته
خون روی زمین دویده سینه شو دشمن دریده
وقت جون دادن نگاه کن پاشو رو زمین کشیده
داداش دشمنا نامردن به اشک ماها می خندن
اگه تو با ما نباشی دست زینبو می بندن