پاسخ به:اشعار اجرا شده توسط جواد مقدم
چهارشنبه 28 اسفند 1392 10:14 PM
وقتی رفتی آروم آروم
من شدم غریب و مظلوم
غم میبارید از سر و روم
دخترم گفت برمیگردی
من به زیر لب میگفتم
بیچاره این طفل معصوم
وقتی دستاتو بریدن
صدای مادرم اومد
یهو گفت آخ زخم بازوم
عباس دیدی چطور دست به کمر گرفته بود
عباس چادر نخ نماشو سر گرفته بود
عباس دستی نداشتی اشکاشو زود کنی پاک
عباس واسه همین بازوتو میزدی رو خاک
عباس نفس بزن
حرفم رو پس نزن
پاشو به خاطر من
کو مشک چی شد علم
دستـات شــــــده قلــــم
داداش پاشیدی از هم
ابوالفضل پاشو بریم به خیمه
ابوالفضل پاشو بریم به خیمه
بعد تو دلم حزینه بزار زینب و سکینه به خدا غمم همینه
جون مادرم نزار تو کوچه های شام و کوفه دیگه تکرار شه مدینه
نمیخوام دیگه به روی صورت ناموس حیدر دست نامحرم بشینه
عباس از بعد تو ای قوت و نیروی من
حاجت به استخاره نداره گلوی من
عباس پامو که بیرون بزارم از علقمه
عباس تو دشمنا حرف از سر و بریدنه
پاشو اب الادب قلبم در تاب و تب ای وای از دل زینب
عباس تنهام نزار اشکم رو در نیار عباس پاشو علمدار