0

یک تذکر ساده مرا عاشق چادرم کرد

 
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

یک تذکر ساده مرا عاشق چادرم کرد
سه شنبه 27 اسفند 1392  2:01 PM

من از بچگی تو یه خانواده کاملا مذهبی بدنیا اومدم. دوران راهنمایی چادر سر میکردم اما از اونجایی که تا یه چیزی رو خودم انتخاب نکنم زود کنارش میذارم تو دبیرستان بر خلاف میل خانوادم گذاشتمش کنار. با خودم در تعارض بودم... هم دوست داشتم بپوشم هم نه...در ضمن با مانتو حجابم کامل بودا...مانتویی با حجاب بودم...
تا اینکه چندسال پیش قسمت شد و رفتم جمکران...
منم تو حال دیگه ای بودم حس خاصی داشت هی چادرم سنگینی میکرد و باعث میشد شالم عقب بره و کمی از موهام پیدا باشه  یکهو یکی از آقایون که از خادمان جمکران بود بهم گفت: خانم شالتو بکش جلو...
منو میگی؟
انگار خواب بودم یکی با مشت زد تو صورتمو از خواب بیدارم کرد، با خودم گفتم یعنی چی یه مرد در مورد حجابم باید بهم گوشزد کنه؟
لحن اون آقا خیلی معمولی بود اما من بهم برخورده بود چرا باید حجابم طوری باشه که یک مرد بهم تذکر بده
اونجا بود که با امام زمان عهد بستم چادرمو با عشق سر کنم
الان چند ساله چادریم همه از تصمیمم خیلی خوشحال شدند تعجب هم کردند حدس های مختلفی هم زدند اما بعد از مدتی وقتی دیدند چقدر دوستش دارم متوجه شدند چادر انتخاب خودم بوده
چند نفر از دوستامم وقتی منو با چادر دیدند از طرز چادر پوشیدن من خوششون آمد و آنها هم چادری شدند. آخه الان جوری جا افتاده انگار هرکی چادریه امله اما من ثابت کردم که چادریا شیک ترین و به روز ترین هستند و حفظ حجاب باعث عقب ماندگی کسی نمیشه تو هیچ زمینه ی خداپسندانه ای
خیلی خوشحالم که چادرم را با تمام عشقم می پوشم و حسرت می خورم برا روزایی که نداشتمش...

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها