شخصيت پردازي در داستان
سه شنبه 24 دی 1387 7:08 PM
1- در ارتباط با خود
2- در ارتباط با همنوعان
3- در ارتباط با محيط مادي
همچنين اشخاص داستان به چند نوع تقسيم مي شوند :
1- اشخاص ساده: كه يك يا دو خصيصه اخلاقي بيشتر ندارندو واكنش آنها قابل پيش بيني است.
2- اشخاص جامع :«يا پيچيده كه نمي توان آنها را درست شناخت و برخورد آنها با حوادث معلوم نيست.اگر با اين نوع شخصيتها سالها زندگي كني باز هم نمي تواني همه خصوصيات آنها را بشناسي و عكس العملشان را پيش بيني كني. »
3- اشخاص قرار دادي يا كليشه اي : اين نوع شخصيتها در داستانهاي قديمي بيشتر وجود داشته اندو همواره به يك شكل ظاهر مي شده اندبه طور مثال يك دزد دريايي كه با يك چشم و يك پاي چوبي در داستان ترسيم شده است .
شخصيت اصلي يا همان قهرمان بايد يك شخصيت پيچيده باشد و شخصيت هاي فرعي از نوع شخصيت ساده و كليشه اي
يكي از مزاياي اين نوع انتخاب اين است كه اين دو نوع شخصيت احتياج به توصيف ونشان دادن شخصيت توسط نويسنده ندارند و اوبيشتر در باره قهرمان كه شخصيت پيچيده و جامعي دارد توضيح مي دهد.
شخصيتهاي داستان از يك جنبه ديگر به دو دسته تقسيم مي شوند:
1-ايستا
2- پويا
ايستا كساني هستند كه از اول تا آخر داستان تحولي پيدا نمي كنند و به همان شكل اوليه باقي مي مانند ولي شخصيتهاي پويا در طول داستان تحولي پيدا مي كنند كه يكي ازتحولات زير است :
1-تحول در منش « يك صفت يا خلق در انها تغيير پيدا مي كندكه ممكن است به سوي خوبي يا بدي باشد .»
2-تحول در سرنوشت «از جواني به پيري،از سلامت به بيماري ، ازدواج ،طلاق و...»
3-تحول در عقايد و باورها «در اول به چبزي اعتقاد دارد و در طول داستان اين اعتقاد را از دست مي دهد يا محكمتر برآن پاي مي فشارد .»
جداي از اين موارد نويسنده بايد قادر باشد تا از زبان اين شخصيتهابه گونه اي كه هستند حرف بزند و تطابق حرفها را با گوينده ايجاد كند مثلا از زبان يك بيسواد حرفهاي اديبانه نزند. گفتگو به طبقه اجتماعي افراد بستگي دارد و هر طبقه اي به يك روش خاص صحبت مي كنند يك نويسنده بايد به حدي با جامعه اش آشنا باشد كه اين تفاوتها را بشناسد و بتواند از زبان هر شخصيتي به طور مناسب حرف بزند.
نكته ديگر در مورد شخصيت پردازي در داستان اينكه خصوصيات ظاهري «سن و سال، جنسيت، نوع لباس، نژاد، قد و قواره، چهره »و خصوصيات دروني را توصيف كنيم.