پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
جمعه 15 فروردین 1393 6:19 PM
مدینه شد قفسم تا به خدا برسم
یکی شده شب و روزم
شکسته پهلوی من کبوده بازوی من
پر از تبم، پر از سوزم
می روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلم
می روم، ولی شکسته بالم
می روم به دامن سحر می روم به آخرین سفر
می روم به سمت اوج عالم
آماده ی سفرم ستاره ی سحرم
علی بیا به برِ من
خمیده شده، کمرم کجایی ای پدرم
شکسته بال و پر من
می بری ز خانه ات مرا می بری مرا ای آشنا
می بری به سوی دریا
می بری شبانه بدنم می بری کنار محسنم
می بری مرا کنار بابا
می روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلم
می روم، ولی شکسته بالم
نهان کنی کفنم به دیده ی حسنم
اگر نمی رود از دست
غسل دهید بدنم ز روی پیراهنم
که این بدن پُر زخم است
خداحافظ ستاره های شب خداحافظ زمین و تاب و تب
خداحافظ دل کبوده زینب
خداحافظ سرشک بی صدا خداحافظ غبار کوچه ها
خداحافظ که جان رسیده بر لب