پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
پنج شنبه 14 فروردین 1393 8:22 PM
ساعتي رفته ولي هيچ خبر نيست
از او آه کجا رفته عمو دير کرده چه شده
چنگ دل شوره زده مانده نفس بين گلو
دل ما در همه آتش همه خون نيست
آبي که شود قطره ي اشکي ز پلکش بچکد روي لبان پسرش
کو علمش مشک چه شد آمده بابا ز شريعه به حرم با کمري از چه خميده
چه شد آن دلخوشي ديده بيدارعلمدار
به لب گفت رباب
واي شدم خانه خراب
گوييا بي اثروبي ثمراست نغمه ي لالايي من
طفلک دل خسته من
طفلک زبان بسته من کشت مراديدن تودر تب اين هرم عطش
اين همه گرماي جگرسوز
نفس تاب ندارد
وحرم آب ندارد
اين صداي باران نيست واي
مي چکد اشک مادرواي
برلب خشک اصغرواي
اين صداي باران نيست واي
مي چکد قطره آب از
مشک سقاي لشکر واي
سينه کباب ديده پرآب
آب ندادندبه طفل رباب
دل بي تاب آب سراب
آب ندادندبه طفل رباب
اصغرمن کي به زبان آمده
حرمله باتيروکمان آمده