0

متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:12 AM

بابا بابا ببين شکسته شدم
عمو عمو بيا که خسته شدم
امون نميده ابري که مي باره رو گونم
ديگه رسيده وقتش که بياد به لب جونم
عمه مي دونه باباجون منو مي خواي ببري
برام مي خونه با گريه تو عازم سفري
تا آخر راه به انتظارت مي مونم
زير لگدها نماز حاجت مي خونم
به من هميشه مي گفتي دختر باهوشم
بيا ببين که اسمم هم شده فراموشم
سکينه گفته تا رفتي تو خيمه خوابيدم
يادم نرفته خوابي که تو خيمه ها ديدم
ميون خيمه دعاي بارون يادمه
بارون تير و مشک عمو جون يادمه
شب سياه و دشت پر از خون يادمه
تپش تپش تو رو صدا مي زنم
نفس نفس خدا خدا مي زنم
دست خودم نيست از چشمام دشمنا مي ترسن
ولي بدم نيست چون دشمن فراري از من
با برق چشمام مي جنگم تا وقتي که زندم
نمي شه لبهام باز اما نمرده لبخندم
وقتي مي خندم چرا همه زار مي زنن
تا ميرم از حال سر و به ديوار مي زنن
من از پي تو همه به دنبال منن
واي لباسمو مي سوزونه نفسم
قدم قدم دارم به تو ميرسم
رخ دختر بايد هر دم پيش بابا گلگون باشد
لب دختر سالم اما لب بابا پر خون باشد
چه مي شد همراهت بابا عمو جان را مي آوردي
تو نگفتي دختر داري چرا بي عمه سفر کردي
من و عشقت تا جان دارم به دامانم قران دارم
به همه گفتم اي بابا که من امشب مهمان دارم
شبي که مادر را ديدم ميان گريه خنديدم
شبيه عمه زينب بود به روي پايش خوابيدم
دشمن آمد مي ترسيدم اي بابا مي لرزيدم
جان بابا مي لرزيدم
با جان من بازي کردي
مردم بابا تا برگردي
من مردم تا برگردي

یا صاحب الزمان علیه السلام

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها