پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی
چهارشنبه 21 اسفند 1392 8:11 AM
شبا رقيه تا صبح بيداره
مثل ابراي بهاري ميباره
ميگه بابا کجايي
تو که پيش خدايي
بيا ببين که بچه هات شدن آواره بابا
بابا حسين مظلوم
غروباي خرابه دلگيره
کبوتري که توغصه اسيره
آروم و سربه زيره
دست به ديوارمي گيره
روي پاهاش جاي پاي زنجيره
اهل خرابه مي دونن که روضه خون قافله
داره ميميره اي دل
کنارعمه غمگين وخسته
چشم انتظارباباش نشسته
ميگه با چشم گريون
با حالتي پريشون
ديگه به من سپرنشو دستم شکسته عمه
شب وصال بابا رسيده
دخترکي که خيلي وقته يه روزخوش نديده
با دستاي بي رمقش
بااشک رنگ شفقش
خون وخاکستر مي بره از يه سر بريده
تويي که حال مارو مي دوني
کاش کي پيش يتيمات بموني
کاشکي مي شد دل شب
وقتي که عمه زينب
داره منو خاک مي کنه
قران بخوني بابا
یا صاحب الزمان علیه السلام