غريبونه ميخونه حيدر از غم هاي تو
توي دستاش ميگيره سردي دستاي تو
به داغ تو پاره شد رشته صبر حيدر
بدون تو فاطمه خونه شد قبر حيدر
ببين زهرا چراغ خونه مون خاموشه
حسن کنار تو بي هوشه حسين رخت عزا ميپوشه
غريبونه ميخواي سفر کني از خونه
حال منو خدا ميدونه حال منو خدا ميدونه
هنوزم از ياد تو زخم دل کاري شده
روي شونه م از تابوت خونابه جاري شده
تو رفتي و نگاه غنچه هات بي رنگه
دلم براي نگاهت تنگه مگه دل علي از سنگه
غريبونه ميخواي سفر کني از خونه
حال منو خدا ميدونه حال منو خدا ميدونه