0

تأملی در مقایسه تطبیقی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:تأملی در مقایسه تطبیقی تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان 2
شنبه 17 اسفند 1392  8:05 AM

شش. بهره‌جویی از حقایق تاریخی

بدون تردید، آشنایی و توجه به حقایق تاریخی، ملاک مهمی جهت دستیابی به تفسیر صحیح قرآن کریم به‌شمار می‌رود و سهم به‌سزایی در فهم و درک هر چه بهتر آیات الهی دارد؛ زیرا هر سخنی در زمان‌ و مکان مختلف، مفاهیم متفاوتی را در بردارد و هر تفسیری را نمی‌توان بدون در نظر گرفتن دلایل و شواهدی که در صدور کلام وحی نقش داشته‌ است، مورد تحلیل و بررسی قرار داد. علامه طباطبایی در برخی از موارد با استناد به حقایق تاریخی، آراء و نظرات مفسران را به چالش کشیده است؛ اینک به دو نمونه از آن اشاره می‌گردد:

1. مقصود از «الیوم» در آیه سوم سوره مائده

الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن‌ِ الْیَوْمَ أ‌َکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أ‌َتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِیناً.

عبدالکریم خطیب در تبیین آیه فوق، به ذکر روایتی از عبدالله‌ بن عباس می‌پردازد که در آن آمده است، آیه سوم سوره مائده پس از سوره برائت (توبه) نازل شده است: به نظر می‌رسد، عدم ردّ و یا نقد این روایت از سوی وی، به نوعی صِحه گذاشتن بر قول و گفته ابن‌عباس می‌باشد: «و عن ابن‌عباس قال: کان المشرکون والمسلمون یحجّون جمیعا ... فلما نزلت «برائت» نفی المشرکون عن البیت الحرام، و حج المسلمون لایشارکهم فی البیت الحرام أحد من المشرکین، وکان ذلک من تمام النعمة ـ لمّا کان ذلک ـ نزل قوله تعالی: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ د‌ِینکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن‌ِ الْیَوْمَ أ‌َکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ د‌ِیناً». (خطیب، بی‌تا: 3 / 1034)

علامه طباطبایی چنین گفتاری را نمی‌پسندد و در ردّ آن می‌گوید:

نمی‌توانند بگویند مراد از اکمال دین، خالص شدن خانه خدا از مشرکین و کوچ کردن مشرکین از مکه به‌ بیرون شهر می‌باشد تا مسلمانان در انجام مناسک حج با مشرکین مخلوط نشوند؛ زیرا چنین وضعی در سال قبل از سال نزول سوره پدید آمده است؛ پس معنای تقیید کامل شدن دین به قید امروز چیست؟ علاوه بر این، مثلاً قبول کنیم که مخلوط نشدن مسلمانان با مشرکین اتمام نعمت باشد ـ که خود محل حرف و خنده آور است ‌ـ اما چگونه بپذیریم این مخلوط نشدن، نشان دهنده اکمال دین می‌باشد؛ دین ربطی به مخلوط شدن و نشدن چند جور انسان ندارد، بلکه مجموعه‌ای از عقائد و احکام است که إکمال آن را نمی‌توان متکی به عدد متدینین به آن دانست. (طباطبایی، 1374: 5 / 278)

علامه با استناد به واقعیات تاریخی ثابت می‌کند که مراد از «اَلیَوْمَ» در این آیه، مخلوط نشدن مسلمانان با مشرکین در انجام مناسک حج نمی‌باشد؛ زیرا براساس حقایق تاریخی، این عدم اختلاط، در سال قبل از سال نزول سوره مائده اتفاق افتاده است و مقید شدن کامل کلمه دین با قید امروز (اَلیَوْمَ)، شاهد محکمی بر این مدعا است.

2. مراد از «وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ»

وَ یَقولُ الّذِینَ کَفَروا لَسْتَ مُرسلاً قُلْ کَفی باللهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلمُ الکِتاب‌ِ. (رعد / 43)

عبدالکریم خطیب در مورد عبارت «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلمُ الکِتاب‌ِ»، آگاهان به علم الکتاب را علمای بنی‌اسرائیل معرفی می‌کند؛ وی با استناد به آیه 197 سوره شعراء به چنین تعبیری می‌رسد. خطیب با اتکا به آیاتی (نظیر: انعام / 20؛ رعد / 36؛ قصص / 52) و همچنین آیه «أوَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أنْ یَعلَمَهُ عُلَماءُ بَنی إ‌ِسرائِیل» (شعراء / 197) می‌نویسد:

دانشمندان بنی‌ إسراییل می‌دانستند که پیامبر گرامی اسلام از جانب خداوند آمده و سخنش از روی صدق و حقیقت می‌‌باشد؛ به همین دلیل بعضی به ایشان ایمان آورده و عده‌ای نیز رسالت پیامبر(ص)  را کتمان نمودند. (خطیب، بی‌تا: 7 / 145)

وی در ادامه، با نگاه تلویحی به عبارت «قُلْ کَفی باللهِ شَهِیداً بَینِی وَ بَینَکُم»، این عده از علمای یهود را شاهدان و گواهانی در میان قومشان تعبیر می‌کند.

علامه طباطبایی چنین تعبیری را درست نمی‌داند و در رد آن می‌نویسد:

بعضی گفته‌اند مراد از کتاب تورات و انجیل، و یا فقط تورات است و منظور از «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلمُ الکِتابِ» علمای اهل‌کتاب (بنی‌اسرائیل) می‌باشند که گواهی آنان بر رسالت پیامبر کافی می‌باشد؛ اما این تفسیر صحیح نیست؛ زیرا در آیه شریفه شهادت آمده نه صرف علم و از سوی دیگر، این سوره در مکه نازل شده است و به‌طوری که می‌نویسند در آن ایام احدی از علمای اهل‌کتاب ایمان نیاورده بود، و کسی از ایشان به رسالت آن جناب شهادت نداده بود. با این حال معنا ندارد احتجاج را مستند به شهادتی بکند که هنوز احدی آن را اقامه نکرده باشد. (طباطبایی، 1374: 11 / 528)

از نظر علامه، عبارت «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلمُ الکِتاب‌ِ»، در حق یکی از گروندگان و پیروان پیامبر اکرم(ص)  نازل شده است، و آن کسی جز امام علی(ع)  نمی‌باشد. (همان)

مؤلف المیزان، با توجه به این حقیقت تاریخی که «در آن ایام احدی از علمای اهل‌کتاب ایمان نیاورده بودند، و کسی از ایشان به رسالت آن جناب شهادت نداده بود»، سخن مفسرانی که آگاهان به عِلمُ الکِتاب را علمای اهل کتاب معرفی می‌کنند، به کلی رد نموده است؛ چراکه اولین رویارویی و برخورد پیامبر اکرم(ص)  با اهل کتاب، در شهر مدینه بوده است.

نتیجه

از مقایسه دو تفسیر التفسیر القرآنی للقرآن و المیزان نتایج زیر به‌دست می‌آید:

1. عبدالکریم خطیب در روش تفسیری خود به «خرد آزاد مفسر و بسندگی و استقلال متن قرآن» در عرصه تفسیر باور داشته و با دور افکندن اقوال مفسران پیشین و تفاسیر بیرونی، احادیث و روایات تفسیری اندکی را در تفسیر خود مورد استناد قرار داده است. درحالی‌که علامه طباطبایی به‌گونه‌ای مفصل از روایات در تفسیر خویش بهره جسته است و در بسیاری از موارد به‌عنوان شاهد راستی آزمایی تفسیر خویش قرار داده است.

2. هر دو مفسر، به دلیل اختلافات بنیادی که در مذهب، مسائل اعتقادی، گرایش‌های فکری و کلامی و مبانی تفسیری داشته‌اند، در تفسیر آیات قرآن کریم نیز بر اساس باورها و شاخص‌های اساسی خود به تبیین کلام وحی پرداخته‌اند و گرایش تفسیری هر دو مفسر در تفسیر آنها مشهود است.

3. عبدالکریم خطیب در تفسیر برخی از آیات سعی نموده تا از سیاق و ساختار آن فهم درستی ارائه نماید، اما وی به درستی نتوانسته حقیقت معانی آیات را به نیکویی بیان کند و به ناچار فهم و درک خود را در تفسیر آیات داخل نموده است.

4. مهم‌ترین معیارهایی را که می‌توان جهت نقد آرای عبدالکریم خطیب در مقایسه تطبیقی با نظرات علامه طباطبایی، مورد اشاره قرار داد، «استفاده از آیات قرآن کریم، بهره‌جویی از قاعده سیاق، مددجویی از اسباب النزول آیات، نقد روایات، بهره‌‌‌گیری از قاعده مطلق و مقید و بهره‌جویی از حقایق تاریخی است.

منابع و مآخذ

1. آلوسی، سید محمود، 1415ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة.

2. ابن ابی‌الحدید معتزلی، عبدالحمید، 1378ق، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، دار احیاء الکتب العربیه.

3. ابن‌‌بابویه قمی، محمد بن علی (شیخ صدوق)، 1361ش، معانی الأخبار، قم، جامعه مدرسین.

4. ابن‌‌تیمیه، احمد، بی‌تا، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت، دار المکتبة الحیاة.

5. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل‌ بن عمرو، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الکتب العلمیة.

6. امینی، عبدالحسین، 1397ق، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، چ چهارم.

7. بابایی و دیگران، 1379، زیر نظر محمود رجبی، روش‌شناسی تفسیر قرآن، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت.

8. بحرانی، سید‌ هاشم، 1416ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، نشر بنیاد بعثت.

9. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، 1418ق، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

10. حجتی، سید محمدباقر، 1389، اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ پانزدهم.

11. حرّ عاملی، محمد بن حسن، 1409ق، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت(ع) .

12. حویزی، عبد علی ‌بن جمعه العروسی، 1415ق، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان.

13. خرمشاهی، بهاء‌الدین، 1377، دانشنامه موضوعی قرآن، تهران، دوستان.

14. خطیب، عبدالکریم، بی‌تا، التفسیر القرآنی للقرآن، بی‌جا، بی‌نا.

15. دهخدا، علی اکبر، 1376، لغت‌نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

16. رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چ سوم.

17. زمخشری، محمود، 1407ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چ دوم.

18. سید رضی، 1383، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، شهاب‌الدین.

19. سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، 1404ق، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی‌نجفی.

20. طباطبایی، سید محمدحسین، 1372، قرآن در اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.

21. ـــــــــــــــ ، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ پنجم.

22. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، 1412ق، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه.

23. ظلام، سعد، 1397ق، (مقاله) دراسة و عرض و نقد، مصر، بی‌نا.

24. عیاشی، محمد بن مسعود، 1380ق، کتاب التفسیر، به کوشش سید‌ هاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه.

25. فیض‌کاشانی، ملامحسن، 1415ق، الصافی فی تفسیر القرآن، تهران، الصدر، چ دوم.

26. قرطبی، محمد بن احمد، 1364ق، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو.

27. قمی، علی ‌بن ابراهیم، 1367، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، چ چهارم.

28. کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة.

29. متقی هندی، 1409ق، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرسالة.

30. مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.

31. معرفت، محمد‌هادی، 1381، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید.

32. معین، محمد، 1375، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر، چ نهم.

منبع: فصلنامه مطالعات تفسیر - شماره 8

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها