0

مبحث چهلم طرح صالحین: روز پرستار

 
lindhfvhidld
lindhfvhidld
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : فروردین 1391 
تعداد پست ها : 3872
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:مبحث چهلم طرح صالحین: روز پرستار
شنبه 10 اسفند 1392  4:07 PM

تقدیم به پرستاران عشق آفرین

 

دوباره بوي تو مي آيد ، بوي آشناي تو .

مثل هميشه پروانه هاي دلواپس نگاهت را مامور كرده اي براي احوال پرسي من . هر بار كه رايحه ات را مي شنوم چشمان منتظرم مشتاق تماشايت مي شود تا لبخند شيرينت را مهمان چشمانم كني .

آرامش ، زيباترين هديه اي است كه به چشم هاي نگران دردمندان مي دهي . در دست هايت زندگي جاريست. دستان تو هنوز بوي سيب و رايحۀ بهشت مي دهد . نسيم از سر انگشتان تو مي وزد .

روز و شبت را يكي كرده اي تا زخم هاي همنوعانت را التيام بخشي و مهرباني ات را مرهم زخم هايشان كني .

خواب را بر خويش حرام كرده اي تا بيمارانت آرام بخوابند . شب فانوس چشم هايت را روشن نگه مي داري تا مبادا كابوس دردي ، خواب را بگيرد از چشم هاي بيماران . نرم و سبك همچون رؤيائي دلنشين به تمامي اتاق ها پا مي گذاري تا مبادا صداي ناله اي بلند باشد ، يا چشمي از رنج بيدار مانده باشد .

همچون يك فرشتۀ مهربان نسيم وار سرك مي كشي به دنياي رنج و تنهائي اهالي درد و فضاي دلتنگي بيماران را پر مي كني از رايحۀ اميد .

صداي پايت سمفوني سلامت است و آشناترين صدائي است كه بيماران مي شناسند .

آرام و قرار نداري تا مبادا يكي از عزيزاني كه پرستاري شان مي كني نا آرام شود ، و مراقبي تا مبادا چادر سياه شب ، بر چهرۀ مادري كشيده شود ، مبادا سرفۀ خش دار پدري بند نيايد ، مبادا پيشاني تب دار كودكي بي حضور دست هايت به درد بنشيند .

بر تمامي زخم ها مرهمي و بر تمامي درد ها محرم

هميشه دوست داشتم فرشته اي را از نزديك ببينم ، حالا من فرشته اي را مي بينم كه لبخندي خسته اما سبز و شيرين بر گوشۀ لبانش نقش بسته است .

در نگاه تو هر بيمار شاخۀ گلي است محصور خزان ، و تو قطره قطره زندگي تزريق مي كني به رگهاي خشكيدۀ گل هاي پژمرده .

تو شمعي هستي كه اهسته در خويش در خويش مي سوزد تا شب هاي اهالي رنجور اين ديار ، بي ستاره نماند. نبض حيات زير لطافت انگشتان پر مهرت چه منظم مي زند .

انگار خدا بيشترين سهم از عشق و محبت را به قلب مهربان تو بخشيده است .

اي فرشته تو را از خستگي و شوق توامان در كنج چشم هايت و از عطوفت سرشاري كه در كلام و دستانت جاري است مي شناسم .

كدام لحظه از جريان ايثار تو خالي برگشته است وقتي ردپايت اينقدر روشن كشيده مي شود تا ساحت مقدس زينب (س) .

تو را مي گويم ، تو را كه شانه هايت را جان پناه دلتنگي هاي بيماران كرده اي ، توئي كه باران بي منت محبتت را بر جان هاي تشنه مي باري و با نسيم روح بخش عاطفه ات دريچه هاي اميد و شوق را به سوي بيماران مي گشائي .

تو را كه شميم زينب و عطر گل صبر و رايحۀ شكوفۀ ايثار در وجودت خلاصه شده است و ميراث دار مهرباني هاي پرستار بزرگ كربلائي . توئي كه رد قدمهايت كشيده شده است تا خرابه هاي شام .

 تو را كه امروز روز توست .

بيداري هايت را سپاس كه آسايش ديگران را برتر از رنج خويش مي داني .

خسته نباشي پرستار ،خسته نباشي سنگ صبور .

امروز به پاس تمام ايثارگري هايت زمين را به نامت آذين بسته ايم . تو كه عطر خوش نفس هايت آرامش را به چشمان مضطرب بيماران مي بخشد ، و دست هايت اميد به زندگي در رگ هاي بيماران تزريق مي كند .

به خود ببال پرستار و دل به كرامت زهرائي زينب (س) ده ، و فراموش مكن كه طرف حساب تو فقط خداست و دستهاي ياري دهنده ات بهانه اي است تا دعا از لب بيماران برايت جاري شود .

و به پاس تمامي مهرباني هايت اي سنگ صبور :

« تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد         وجود نازنينت آرزدۀ گزند مباد »

 

روز پرستار بر تمامي فرشتگان اميد و آرزو ، بر مهربانان عشق آفرين و صبح آفرينان شام تلخ بيماران مبارك باد .

 

 

 

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 borkhar
دسترسی سریع به انجمن ها