0

گرایش تفسیر سیاسی قرآن

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:گرایش تفسیر سیاسی قرآن
پنج شنبه 8 اسفند 1392  8:44 AM

روش‌شناسی

تفسیر سیاسی می‌تواند به سبک تفسیر ترتیبی یا موضوعی انجام شود. در تفسیر سیاسی نباید از شیوه تحمیل بر قرآن استفاده کرد، چون به تفسیر به رأی منتهی می‌شود، اما می‌توان از شیوه استخدام علوم سیاسی برای فهم بهتر آیات قرآن یا استنباط نظام سیاسی از قرآن استفاده کرد. البته گاهی هم می‌توان به نظریه‌پردازی قرآنی در حوزه سیاست دست یافت، مثل مشروعیت از بالا به پایین (أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)؛ «خدا را اطاعت کنید و فرستاده [خدا ] و صاحبان امرتان را اطاعت کنید». هم چنین می‌توان مبانی سیاست را بر اساس قرآن شکل داد.

معرفی تفاسیر با گرایش سیاسی

«گرایش» تاثیر باورهای مذهبی، کلامیِ جهت‌گیری‌های عصری و سبک‌های پردازش در تفسیر قرآن است که بر اساس ذوق، سلیقه و تخصص علمی مفسر شکل می‌گیرد، بنابراین بیشتر باید در تفاسیر جامع دنبال گرایش سیاسی بود. ما چند نمونه از تفاسیری را که رگه‌های گرایش سیاسی در آن‌ها قوی‌تر است، معرفی می‌کنیم.

الف) تفسیر فی ظلال القرآن: این کتاب اثر سید ابن قطب ابراهیم الشاذلی (م: 1386هـ .ق) است. فی ظلال القرآن یکی از تفاسیری است که با گرایش سیاسی و اجتماعی نگاشته شده است و هدفش احیای نهضت اصیل اسلامی است. برخی از اهداف سید قطب عبارت‌اند از:1. پر کردن شکاف عمیق بین مسلمانان عصر وی و قرآن.2. شناساندن رسالت علمی، سیاسی قرآن.3. تبیین غیرت دینی و روحیه جهادگری؛ آن گونه که مورد نظر قرآن است.4. تربیت اسلامی و قرآنی مسلمانان.5. نشان دادن راه‌های وحدت به مسلمانان.

نمونه‌هایی از تفسیر

1) او در اثبات لزوم شورای مسلمانان در تفسیر آیه (وَأَمْرُهُمْ شُورَى‏ بَیْنَهُمْ)؛ (شوری / 38) می‌نویسد:«از ویژگی‌های مؤمنان پیش و پس از تشکیل دولت، مشورت است، چون شورا مانند نماز است؛ نسبت به مسلمانان، اگر مؤمن نمی‌تواند نماز را ترک کند، شورا را نیز نمی تواند وانهد؛ به ویژه در امور عمومی که به مصالح امت متعلق است» (سید قطب، فی ظلال القرآن، 1190).

2) آیه شریفه (إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى‏ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ...)؛ (نساء/ 58) «به راستى خدا به شما فرمان مى‏دهد امانت‏ها را به اهلش برگردانید و هنگامى که میان مردم حکم می‌رانید، به عدالت داورى کنید»، را دلایل لازم بودن عدالت ورزی در عرصه داخلی و بین المللی می‌داند. وی می‌نویسد: «نص آیه حکم عادلانه بین مردم را به صورت مطلق بیان می‌کند و شامل همه انسان‌ها می‌شود؛ نه تنها عدالت بین مسلمانان و نه تنها عدالت با اهل کتاب، بلکه با سایر مردم، عدالت ورزی حق هر انسانی است. تمام بشریت بر این وصف مجتمع می‌شوند: چه مومن و چه کافر، دوست و دشمن، سفید و سیاه، عرب و عجم.»

3) سید قطب درباره پای‌بندی دولت اسلامی در وفای به عهد و پیمان های بین‌المللی و نفی پیمان شکنی می‌نویسد: «گرچه دولت‌های غیر اسلامی برای حفظ مصالح خود به نقض پیمان و خیانت متوسل می‌شوند، دولتی با دولت دیگر پیمان می‌بندد، ولی پس از آن که دولت‌های پیشرفته را پیدا می‌کند، به نقض عهد با دولت‌های هم پیمان مبادرت می‌ورزد؛ ولی اسلام چنین شیوه‌ای را مجاز نمی‌داند و به طور جزم به وفای به عهد نظر می‌دهد و به گرفتن پیمان بر غیر از مسیر نیکوکاری و تقوی راضی نمی‌شود و هرگونه عهد و قرارداد را که بر مبنای گناه و سرکشی بسته شود و بر حق کشی از انسان‌ها مبتنی باشد و به فریب دولت‌ها و ملت‌ها بینجامد، ‌از اساس برنمی‌تابد؛ پس دنیایی که در آن رهبری انسانیت را اسلام به عهده گیرد چه دنیای با آرامش و اطمینانی است و چه روابط سالم فردی و اجتماعی خوبی دارد (همان، 4، 2192).

4) سید ذیل آیه (یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى‏ أَلَّا تَعْدِلُوا...)؛ (مائده / 8) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! قیام‌کنندگان براى خدا، [و] گواهى‌دهندگان به دادگرى باشید؛ و کینه‏ورزى گروهى، شما را وا ندارد که عدالت نکنید؛ عدالت بورزید»، می‌نویسد: «عدالت خالصانه که جماعت مسلمان همراه با شهادت الله اجرا می‌کنند، از هر گونه مصلحت اندیشی ،هوا پرستی و عاطفه ورزی به دور است؛ گرچه آن را مصلحت جماعت، امت و یا دوست بنامند و تنها رضا و تقوای الهی را در نظر دارد و بس» (همان، 2، 774).

ب) تفسیر التحریر و التنویر: شیخ محمد طاهر (ابن عاشور) (متوفای: 1393هـ .ق) نویسنده این تفسیر است. وی گرایش عقلی متناسب با نهضت علمی عصر را برگزیده و از سطحی نگری پرهیز کرده است. تفسیر وی بیشتر به مسائل تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی می‌پردازد و با توجه به نیاز روز و مسائل مطرح شده میان نسل جوان، به تفسیر و تبیین آیات و ارائه راه‌‌حل مشکلات حاضر در سایه رهنمودهای قرآن می‌پردازد.

نمونه‌ای از تفسیر

1) «(لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)، آیات جهاد ابتدایی را نسخ کرده و آزادی عقیده محکم است. در صدر اسلام قتال با مشرکان برای پذیرفتن اسلام وجود داشت. در روایت است که پیامبر فرمود: من مامور شدم با مردم قتال کنم تا لااله الا الله بگویند و پس از ایمان به خدا، خون و مالشان محفوظ است؛ مگر آنکه حقی بر آنان باشد. پس این آیه ظاهراً بعد از فتح مکه نازل شد و بعد از این که شهرهای عرب خلاص شدند؛ چون امکان دارد نزول یک سوره دو سال هم طول بکشد پس حکم قتال کافران با پذیرش اسلام نسخ و بر دخول کفار تحت سلطة اسلام بسنده گردید».

نویسنده در ادامه پس از جدا سازی آیات توسعه دین و دولت اسلامی، آیات مربوط به موضوع اوّل را منسوخ می‌داند و در مجموع آیات قتال را در ارتباط با (لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)، به سه دسته جدا تقسیم می‌کند و می‌نویسد:

«دسته اول آیات کارزار دفاعی است، مثل (وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ  کَافَّةً ...)؛ این قتال برای اکراه بر اسلام نیست، بلکه برای رفع غائله است. دسته دوم آیاتی است که بدون هیچ غایتی به قتال مشرکان امر می‌کند. اطلاق آن می‌تواند به غایت آیه (حَتَّى‏ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ)؛ (توبه / 29) مقید باشد و در نتیجه معارض (لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ)؛ (بقره / 257) نیست. دسته سوم آن چه غایت (حَتَّى‏ لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلّهِ)؛ (بقره / 102) را دارد. این آیات به آیه (لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ) و آیه (حَتَّى‏ یُعْطُوا الْجِزْیَةَ...) منسوخ است» (ابن عاشور، التحریر والتنویر ، 3، 26 ـ 27).

2) ایشان در جای دیگر از تفسیر خود ذیل آیه (یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى‏ أَوْلِیَاءَ  بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ)؛ (مائده / 51) هشت نوع ارتباط با کفار را تصویر می‌کند و بعضی از آن‌ها را مورد نهی می‌داند (همان 3، 218 و 220).

ج) تفسیرالمنار (تفسیر القرآن العظیم): این تفسیر ناتمام به انشای شیخ محمد عبده (متوفی: 1323هـ . ق) و املای رشید رضا (متوفای: 1354) با گرایش اجتماعی، تربیتی، و جهت‌گیری سیاسی نگاشته شد. نویسنده به مشکلات مسلمانان در عصر خود توجه دارد و علل عقب‌ماندگی جامعه اسلامی را بررسی می‌کند و ساختن جامعه‌ای قوی در سایه بر انگیختن امت اسلامی به انقلاب قرآنی علیه اوضاع عصر را ضروری می‌داند.

برخورد درست علمی با زندگی، عنایت کامل به تامین اسباب و علل تمدن اسلامی، برخورد با دشمنان، پاسخ‌گویی به تهاجم و شبیخون فکری استعمار علیه اعتقاد، تاریخ، تمدن و بزرگان اسلامی و ابطال ریشه‌ای تفکر آنان با ادله علمی و حقایق تاریخی از دیگر ویژگی‌های این تفسیر است.همچنین یک برنامه تربیتی برای امت اسلامی ترسیم می‌کند و مسلمانان را به آراسته شدن به آداب و اخلاق اسلامی فرا می‌خواند و به قرآن و سنت به عنوان اولین مرجع قانون‌گذاری تأکید می‌ورزد.

چند نمونه از تفسیر

1. رشید رضا مانند بسیاری از اهل سنت شورای مسلمانان را واجب و الزامی می‌داند.

او می‌نویسد:«هنگامی که خداوند مشورت را برای پیامبرش واجب کرد، پس غیر از او اولی هستند. سیره خلفای راشدین و اجماع امت نیز بر این دلالت دارد؛ اگر چه بعضی از فقها از آن غافل شده و شوری را مستحب دانسته‌اند؛ نه واجب، چون می‌خواستند امیران و پادشاهان را راضی کنند. مقتضای آیه شریفه (شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى‏ اللّهِ)؛ (آل عمران / 159) این است که هنگامی که پس از مشاوره در کاری عزم بر امضا آن چه شورا آن را ترجیح داد، نمودی، در امضای آن به خدا توکل کن» (رشید،رضا تفسیر المنار، 4، 2050).

در جای دیگر می‌نویسد: «حکومت اسلامی از آنِ امت است و شکل آن شورا است و رئیس آن امام اعظم است» (همان، 11، 265).

2. صاحب المنار آیه (إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى‏ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ...)؛ آورده است:

و آیه قبل از آن، را اساس حکومت اسلامی می‌داند و می‌نویسد:«اگر در قرآن غیر از این دو آیه نازل نگردیده بود، کافی بود که مسلمانان تمام احکام خود را برآن بنا نهند» (همان، 5، 168).

3. رشید رضا به ارتباط دین و حکومت بدون آن که همه آن چه در حوزه سیاست و حکومت لازم است، در مجموعه دین باشد، معتقد است. وی تبعیت از پیامبر را شامل تبعیت از قرآن و در تشریعات نبوی می‌داند که شامل تبعیت در امور عادی مثل «کلوا و ادهنوا به» نمی‌شود: اموری که نه تقرّبی در آن است و نه حقوقی که مقتضای شریعت باشد (همان، 9، 303).

د) من الوحی القرآن: سید محمد حسین فضل الله تالیف این تفسیر را در سال 1399 هـ .ق به پایان برد. تفسیر تربیتی، اجتماعی من الوحی القرآن همراه با گرایش حکومتی و سیاسی است. وی می‌خواهد کار سید قطب در فی ظلال القرآن را در تفسیرش احیا کند. و می‌کوشد برای تحقق خلافت خدا بر زمین، بین انسان و محیط طبیعی و اجتماعی او سازگاری برقرار نماید.

هـ) الکاشف: علامه شیخ محمد جواد مغنیه (متوفای: 1400هـ .ق) از علما و مبارزان  لبنان نویسندة الکاشف است. و روحیة ضد صهیونیستی قوی او در نوشته‌هایش نمایان است. با توجه به این که مغنیه خود مناصب حکومتی داشت و از منادیان تقریب مذاهب بود، تفسیرش نیز در جهت تقریب و وحدت اسلامی  نگاشته شده است. وی تفسیر تک جلدی دیگری به نام «مبین» دارد.

و) تفسیر مراغی: شیخ احمد مصطفی مراغی نویسنده این تفسیر جامع معاصر است. تفسیر وی جنبه اجتماعی، اخلاقی و تربیتی همراه با گرایش سیاسی دارد. از ویژگی‌های تفسیر مراغی بیان مشکلات جوامع و علل انحطاط دولت‌های اسلامی است. به منشأ دردها و اسباب درمان آن‌ها آشناست و در تفسیر خود به علاج و ریشه‌کنی آن‌ها در سایه قرآن توجه دارد. در بسیاری از جاها مسئولان حکومتی را مورد خطاب قرار می‌دهد و خود خواهان اصلاحات و انقلاب علیه موانع پیشرفت اسلام و مسلمانان است.

هـ) تفسیر نمونه: نوشتة حضرت آیت الله مکارم شیرازی و از تفاسیری است که به مباحث سیاسی و اجتماعی مسلمانان توجه دارد.

ز) تفسیر نور: حجت الاسلام والمسلمین قرائتی نویسنده این تفسیر است. تفسیر نور نیز به مباحث سیاسی و اجتماعی مسلمانان علاقه‌مند است.

ح) تفسیر قرآن مهر: نوشته دکتر رضایی اصفهانی و از تفاسیری است که به مباحث سیاسی و اجتماعی مسلمانان توجه دارد.

آسیب‌ها

تفاسیری با گرایش‌های تند سیاسی در حمایت از احزاب خاص و منحرف و گروهک‌ها نوشته شده‌اند. نویسندگان این کتاب‌ها در سایه حرکت‌های التقاطی سیاسی، دینی و با داعیه تحمیل اهداف حزبی بر قرآن، این تفاسیر را ارائه کرده‌اند. این نوع تفاسیر به صورت مقطعی و پراکنده انجام گرفته است و چون نوع مخاطبان آن‌ها به مبادی و آداب لغت آشنایی نداشتند، نویسندگان از همین فقر سوء استفاده و تلفیق‌های خود را در قالب تفسیر ارائه کردند. روش این تفسیرها کاملاً تحمیل بر قرآن است و حتی با ظاهر قرآن هم سازگار نیست.

نمونه‌ها

الف: گروه زنان

نمونه‌های روشن این دسته از نوشته‌ها، جزوه‌هایی است که به عنوان جزوات تفسیری از جانب گروهک‌های التقاطی مثل گروه فرقان انتشار یافته است، مانند: تفسیر سوره بقره از جواد صابر، تفسیر سوره مریم، نمل و قصص از احسان کمالی، تفسیر سوره یوسف، تفسیر جزء سی‌ام یا تفسیر سوره نبا تا ناس از محمد حسین آل یاسین و نیز تفسیر سوره مزمل از احسان کمالی، مدثر، قیامت، انسان و مرسلات از نجم الدین منتظر، تفسیر سوره ذاریات، ق، و ترجمه کامل از قرآن نیز از آنان منتشر شده است.

همچنین آثار دیگر آنان عبارت است از: تفسیر فاطر، یس، صافات، تفسیر احزاب، تفسیر سبا و نجم، تفسیر عنکبوت و روم، تفسیر لقمان و سجده، تفسیر شوری و زخرف، تفسیر محمد؛ فتح و حجرات، تفسیر دخان، جاثیه و احقاف، تفسیر مومن و فصلت، تفسیر فرقان و نور، با نام نجم الدین شکیبا و تفسیر سوره انبیا از حسین صادقی (جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، 549 و 546).

اینک به نمونه‌هایی از تفسیرهای قرانی آنان توجه می‌کنیم:در کتاب توحید و ابعاد گوناگون که به نام داوود قاسمی چاپ شده است اصول کلی مستخرج از قرآن درباره انسان‌شناسی، ایمان و انقلاب و ضد انقلاب است. در این کتاب از مرحله غیب انقلاب و مرحله شهود آن سخن به میان آمده و به تفصیل از قرآن، برای مرحله پیش از انقلاب و پس از پیروزی، بهره‌گیری شده است، در آیه دوم سوره بقره ایمان به غیب را به معنای «ایمان به غیب انقلاب» تفسیر کرده است. در باره ارتباط غیب و صلاة هم آمده است: به طور کلی همه اصول تئوریک حزب توحیدی در مرحله غیب انقلاب، در کلمه صلاة جمع شده‌اند.

در تفسیر وحی گفته‌اند: «وحی در تعریف کلی آن همان شناخت پدیده نسبت به راه تکامل خویش بر حسب ظرفیت وجودی و در مدار تکاملیش یا به قول امام آن انفجار درونی و درد تکامل خواهی می‌باشد» (جعفریان، رسول، همان،‌ 549). در داستان یوسف، گرگ را به معنای ضد انقلاب گرفته‌اند که حضرت یعقوب7، او را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آن‌ها فرستاد. یا برای مثال محراب را به معنای سنگر گرفته‌اند و امام را رهبر انقلابی دانسته‌اند.

گاو بنی اسرائیل را کنایه از نظام سرمایه‌داری دانسته‌اند. «راه چاره چیست؟ ذبح کردن آن گاو! آری باید واسطه‌های بازاری، سرمایه‌داران، صاحبان شرکت‌ها و کارخانه‌ها از بین بروند».

در این میان بیش از همه، استاد مطهری از این تفاسیر برآشفت و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادی گری تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» سخت به آرای تفسیری آن‌ها حمله کرد. وی در یادداشت‌های خود نیز نقدهایی بر تفاسیر فرقان نوشت. این متفکر بزرگ انقلاب اسلامی ایران می‌نویسد: د«خلاصه همه قرآن را از دیدگاه طبقاتی تفسیر کرده‌اند؛ گویی قرآن آمده است در 1400 سال پیش که نظریه ماتریالیسمی مارکس را پیاده کند».

در جای دیگر ایشان می‌نویسد: «این‌گونه تفاسیر یعنی خالی کردن مفاهیم دینی از معنویت و همه را تفسیر مادی کردن، به معنی خالی کردن زیر پای دین و مذهب است. همان سیاستی که مارکس پیشنهاد کرد که برای مبارزه با دین باید همه مفاهیم دینی را تفسیر مادی کرد و الحق بهترین راه همین است» (مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادی‌گری، 38 به بعد).

این گروهک منحرف بر اساس آیه (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ)؛ تلاش برای آزاد ساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم را طرح کردند و بر اساس همین تفکر مادی و تفسیر نادرست دست به ترور محمد ولی قرنی و استاد مطهری زدند.

ب: گروه منافقین خلق

همچنین نوشته‌های منافقین موسوم به مجاهدین خلق از همین دست است. اینان بیشتر به مسئله نسخ روی آوردند و آیات محکم را همان اصول کلی و ثابت شریعت و آیات متشابه را به احکام متغیر مبتنی بر آن اصول، تفسیر کردند که با تغییر شرایط تغییر می‌یابد. آنان از نسخ مستمر و همیشگی احکام سخن گفته و می‌خواستند با این شیوه افکار الحادی خود را در پوشش دین جلوه دهند (معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسرون، 2، 509). اکنون چند نمونه از اعتقادات و تفسیرهای به دور از واقعیت آن‌ها را می‌آوریم.

حنیف نژاد از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق می‌نویسد: «منظور از مؤمنین در آیه سوم جاثیه چیست؟ از نگاه اول چنین به نظر می‌رسد که منظور، مومنین مسلمان باشند، در حالی که چنین نیست، زیرا با در نظر گرفتن آیات بعدی مخاطب این آیات ضمناً کسانی هستند که ایمان به خدا ندارند» (حنیف نژاد، راه انبیا، 199، جعفریان، همان، 387).

وی آیه شریفه (وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ)؛ «بقره / 251» را چنین معنا می‌کند:«اگر نبود دفع کردن (نفی) خدا بعضی مردم را به واسطه دیگر (طبقه‌ای با طبقه دیگر) تباه می‌شد زمین (فساد طبقه حاکم انسان را منقرض می‌کرد)، ولی خدا بر جهانیان کرامت دارد. از این آیه شان تکامل اجتماعی و آن هم از درون به خوبی پیدا می‌شود» (همان، 65).

سازمان مجاهدین خلق معتقد بود وظیفه اساسی سازمان این است که باید اسلام اصیل و بی‌پیرایه را از سر چشمه‌های زلال آن (قرآن و نهج البلاغه و ...) به دست آورد؛ آن هم نه بر اساس استنباطات مفسران، بلکه بر پایه استنباط خود سازمان که به اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخیص صحیح از سقیم در شرایط پیچیده روز بود (همان، 389).

این گروه مارکسیسم زده در تفسیر سوره ناس نوشته‌اند:«بگو پناه می برم به سر رشته دار مردمان، زمامداران، ایده آل مردم، از شر افسون نظام افسون‌گر خودناپیدا، که همی در سینه مردمان می‌دمد».

در تفسیر سوره فلق می‌خوانیم:«بگو پناه می‌برم به نوزایی قوانین؛ سر رشته دار سپیده دمان؛ سپیده دمان انقلاب ، سپیده دمان سیاهی شکافی تاریک شکن، اغوا شکن؛ تزویر شکن، اوهام شکن، خرافه شکن، بیدادشکن؛ از شر آنچه کهنه شده است... از

شر هر نظام سیاهی که با فضای هستی انسان‌ها را فرا گیرد و از شر قدرت‌های افسون گردمنده در گره‌های اراده خلق‌ها، با وسایل تبلیغی، رسانه گروهی...».

گویا قاموسی که در دست این نویسنده بوده تاکنون به دست هیچ کس نرسیده است، زیرا هیچ یک از این معانی در هیچ کتاب لغتی برای الفاظ قرآن ذکر نشده است (معرفت، محمدهادی، همان، 2، 509).

یکی از مدعیان تفسیر در بارة جمله «اقیموا الصلاة» می‌نویسد: منظور آن است که آتش انقلاب را به پا دارید. وی معتقد است که صلوة یعنی آتش انقلاب و دلیل آن را آیه‌ای می داند که فرمود: همانا صلوة شما را از زشتی و نا پسندی باز می‌دارد.

وی می‌نویسد:«در حال حاضر حدود یک میلیارد مسلمان نماز می‌خوانند، ولی هرگز از فحشا و منکرات دوری نگزیده‌اند، در این صورت اگر صلوة به معنی نماز باشد، این آیه دروغ خواهد، بود زیرا ادعای قرآن عملاً واقع نشده است، پس ناگزیم بگوییم صلوة مفهوم دیگری دارد و آن آتش انقلاب است و این که آیه صلوا نگفته، بلکه اَقِم، یعنی به پا دارید را به کار برده، تایید دیگری است بر ادعای ما» (بهشتی، روش برداشت از قرآن، 2). دیگری واژه صلوة در جمله اقیمواالصلاة را به پیوستگی میان اعضای یک حزب یا پیوستگی به طور مطلق معنی کرده است (مطهری، مرتضی، همان 46).

آیت الله مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری به این گونه تفسیر می‌تازد و نمونه‌هایی از آن را نشان می هد. به عنوان مثال ایشان می‌نویسد: «از نظر شما قرآن جز فلسفه" قرآن فلسفه مدون حزب خدا" فلسفه‌ای که تنها یک هدف دارد و آن پیروز گردانیدن محروم شدگان بر قدرتمندان است، نیست. تمام مسایل قرآن بر محور انقلاب و فلسفه انقلاب است، خداوند حزب تشکیل داده و حزب خدا، همه نیروهای متکامل جهان، دارای هر عقیده و مذهب، می‌باشند و خداوند می‌خواسته است یک حزب تشکیل دهد و یک فلسفه انقلابی برای حزب بنویسد و همین کار را هم کرده است.

برای فهم فلسفه انقلاب، انقلابی بودن کافی است و شرط دیگری ندارد. و با انقلابی نبودن هیچ شرطی مفید نیست لهذا آن جا که خواسته اید به مفسر بزرگ معاصر که البته گناه بزرگش تالیف کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و نقد ماتریالیسم و دیالکتیک است. اهانت کنید، گفته‌اید مفسر قرآن در نظام استعماری باید کوهی از مواد، فلسفه، منطق، حکمت، کلام، نقد، اصول، صرف و نحو... باشد که سنگینی آنها او را آزار داده و از میان "تن"‌ها به تنهایی بکشاند، زیرا به مفاد آیه هر کس وزنش سنگین‌تر باشد، پیروز است...

خلاصه برای اینکه تفسیر، تفسیر امام باشد، دنبال سخن امام رفتن ضرورتی ندارد، باید تفکر تفکر امام باشد و تفکر آنگاه تفکر امام خواهد بود که فرد از نظر طبقاتی در طبقه امام (طبقه محرومان تاریخ) باشد و عملا در‌گیریهای طبقاتی او را داشته باشد تا مانند او تجربه کند و بیندیشد (مطهری، مرتضی، همان، 38 و 39).

بر اساس سیاست‌زدگی و تفکرات غلط آیه کریمه (الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ) را این‌گونه تفسیر کرده‌اند:«منظور غیب معهود وشناخته شده همان مراحل ابتدایی رشد انقلاب توحیدی و زمان انجام تحولات کمی است». در تفسیر آیه (وَبِا لْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ) می‌گویند:«اینان به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب یقین دارند و می‌دانند که این موضع‌گیری‌های خاص و این روش انقلابی سر انجام آنان را به هدف خویش که رسیدن به نظام برتر است می‌رساند...».

هر جا که نام دنیا آمده، آن را با کلمه «زندگی پست‌تر» ترجمه کرده‌اید ولی مقصود از زندگی پست‌تر را منحصرا زندگی در نظام سرمایه‌داری قرار داده‌اید و آخرت را به معنی نظام برتر ترجمه کرده‌اید، به معنی نظام عادلانه سوسیالستی که بعد از این نظام بر قرار خواهد شد، دانسته‌اید (همان، 44).

از این قبیل تفاسیر به رای در میان گروهک‌های به ظاهر انقلابی بسیار است. یکی موسی را کنایه از روح انقلاب توده‌های زحمت‌کش و فرعون را اشاره به رژیم‌های جبار می‌گیرد. دیگری عیسی را به معنی افکار زنده کننده اجتماع و مریم را کنایه از روح پاکی و عفت می‌داند و کم‌کم دامنه این تفسیر به رأی به احکام و قوانین اسلام کشیده می‌شود. یکی از انتقادهای اساسی نسبت به اندیشه‌های دینی این گروه‌ها نگاه ابزاری به دین، برای ایجاد تحول و تحرک اجتماعی و بالا بردن کارکرد دین است.

نتیجه: آیات سیاسی در قرآن بر مبنای دخالت دین در سیاست پایه گذاری شده است. نظام خاص سیاسی در قرآن بر اساس ولایت الله و اطاعت از خدا و رسول و اولوالامر نهادینه شده است که خود گویای توجه قرآن به رهبران جامعه است. مبانی تفسیر سیاسی در قرآن براساس سیادت و فرمانروایی مطلق خداوند، تفکیک‌ناپذیری سیاست از دین، تاثیر مبانی کلامی و نوع اندیشه و جهان‌بینی در برداشت از آیات سیاسی، و به همان نسبت تعیین اهداف نهایی و متوسط نظام سیاسی پی‌ریزی می‌شود.

از خصوصیات تفاسیر سیاسی، این است که مفسر با استفاده از شیوه اجتهادی با توجه به برداشت‌های قرآنی، حدیثی، فقهی و کلامی، به تبیین وضع جوامع و ارائه الگو برای حل معضلات و رسیدن به جامعه آرمانی می‌پردازد. به علاوه احکام سیاسی وحقوقی همراه با احکام اخلاقی را بیان می‌کند. به دور از سبک‌های ادبی و لغوی با بیانی ساده و شیوا و روان به مسئله وحدت مسلمانان در رویارویی با دشمنان اسلام می‌پردازد. توجه به پایانه تاریخ قدرت سیاسی نیز که همگام با پیروزی مستضعفان در زمین و کاشتن نور امید و روشنایی در دل‌های آنان است، از نقطه نظر مفسر سیاسی قرآن دور نمی‌ماند.

افراط و تفریط از آسیب‌های تفسیر آیات سیاسی به شمار می‌رود. جدا کردن دین از حوزه سیاسی و انحصار آن به اعمال عبادی، حل شدن در حکومت‌های سکولار و بی‌دین، از آفات این گرایش است. از سوی دیگر گرایش سیاسی تند و تیز در حمایت از احزاب و گروهک‌های به ظاهر انقلابی، از آسیب‌های جدی است که به تفسیر به رای می‌کشد. در خاتمه به معرفی نمونه‌هایی از تفاسیر که به مناسبات اجتماعی، سیاسی آیات توجه دارند، پرداختیم.

فهرست منابع و مآخذ

1.      ابن عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر والتنویر، دارالتونسیه للنشر، تونس.

2.      حسینی بهشتی، محمد روش برداشت از قرآن، تهران، 1361.

3.      جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، چاپخانه اعتماد، قم، 1385، چ ششم.

4.      جوادی آملی عبدالله، حکومت دینی، مجله معارف، ش 22، س 1383.

5.      رشید،رضا، محمد،  تفسیر المنار، دارالمعرفه، بیروت، چ سوم.

6.      رضایی اصفهانی، محمد علی، روش‌ها و گرایش های تفسیری قرآن، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، 1382، چ اول.

7.      سویزی، علیرضا، مدیریت در قرآن و سنت، انتشارات علوم اسلامی، اراک، چ اول.

8.      سید قطب، فی ظلال القران، دارالشروق، لبنان، چ پانزدهم.

9.      طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1362، چ چهارم.

10.  عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1376، چ سوم.

11.  فوزی یحیی اندیشه سیاسی امام خمینی، نشر معارف، قم، 1384، چ اول.

12.  فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، دارالجیل، بیروت.

13.  قاضی‌زاده، کاظم، سیاست و حکومت در قرآن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1384، چ سوم.

14.  لک‌زایی، شریف، ولایت فقیه، بوستان کتاب، قم.

15.  مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1378، چاپ اول.

16.  مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، انتشارات صدرا، چ هشتم.

17.  معرفت، محمدهادی، هادی، تفسیر و مفسران، موسسه فرهنگی تمهید، قم، 1380، چ دوم.

18.  نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1385، چ دهم.

ولایی، عیسی، مبانی سیاست در اسلام، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1377.

منبع: مجله قرآن و علم شماره 5

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها