0

حکایت گدایی کردن ملا نصر الدین!

 
mohammadtorres
mohammadtorres
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 21972
محل سکونت : مازندران

حکایت گدایی کردن ملا نصر الدین!
چهارشنبه 7 اسفند 1392  7:48 PM

ملا نصرالدين هر روز در بازار گدايي مي كرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست مي انداختند. دو سكه به او نشان مي دادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي كرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد مي آمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و ملا نصرالدين هميشه سكه نقره را انتخاب مي كرد.

تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه ملا نصرالدين را آنطور دست مي انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬ سكه طلا را بردار. اينطوري هم پول بيشتري گيرت مي آيد و هم ديگر دستت نمي اندازند. ملا نصرالدين پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سكه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نمي دهند تا ثابت كنند كه من احمق تر از آن هايم. شما نمي دانيد تا حالا با اين كلك چقدر پول گير آورده ام.

«اگر كاري كه مي كني٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشكالي ندارد كه تو را احمق بدانند.»

مدیر تالارهای ورزش

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها