ابراهیم ادهم و اسم اعظم
شنبه 10 اسفند 1387 7:31 PM
داود بلخی از مشایخ بزرگ تصوف ایران در قرن دوم هجری است. وی در خراسان نشو و نما یافته و در اقصی نقاط عراق و عربستان به سیاحت پرداخته است. عبدالرحمن جامی درباره او مینویسد: « از قدماء مشایخ خراسان است. ابراهیم ادهم گوید که در میان کوفه و مکه با مردی مصاحب شدم چون فریضه نماز شام گذارد، بعد از آن دو رکعت سبک گذارد و در زیر لب سخنی گفت. از جانب دست راست وی کاسه ای ترید و کوزه آب پیدا آمد، خود بخورد و مرا نیز داد. این قصه را با یکی از مشایخ که صاحب آیات و کرامات بود بگفتم، گفت: ای فرزند! وی برادر من داود است؛ حال وی چندان بگفت و هر که در آن مجلس بود بگریست. پس گفت: وی از دیه ای از دیه های بلخ است که آن دیه بر سایر بقاع افتخار دارد و داود از وی است. پس از آن شیخ از من پرسید که ترا چه آموخت؟ گفتم: اسم اعظم. گفت کدام است؟ گفتم: آن در دل من از آن بزرگتر است که بر زبان بگذارم.»
یکی از صالحان از ابراهیم ادهم در مورد اسم اعظم پرسید فرمود:
این کلمات را هر صبح و شب بگو:(یا من له وجه لایبلى , ونور لا یطفأ , واسم لا ینسى , وباب لایغلق , وستر لایهتک , وملک لایفنى . أسألک وأتوسل الیک بجاه سیدنا محمد صلى الله علیه وسلم , أن تقضی حاجتی , وتعطینی مسألتی .)