0

اشعار طنز ایساتیس ( از دستش ندید )

 
hossein2810
hossein2810
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1393 
تعداد پست ها : 75
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:اشعار طنز ایساتیس ( از دستش ندید )
پنج شنبه 1 آبان 1393  8:51 PM

شنیدم که لیلی سیه‌فام بود

ز چاقی حسابی بداندام بود

 دو ماهی کِرم زد به رخسار خویش

به لیزر ز رخ برد آثارِ  ریش(!)

 کمربند بر اِشکَمَش بست سفت

سه‌ماهی رژیم غذایی گرفت

 چنانش رژیم و کِرِم داد  حال!

که شد لاغر و ماه، عین هلال

 سپس شاد‌دل سوی مجنون شتافت

ولیکن از او التفاتی نیافت

 بگفت:«این منم «های»! لیلای تو!

به او گفت:«خانم، مزاحم نشو!

 مگر خود نداری برادر-پدر؟

برو پردۀ  شرم مردم مدر!

 نگاری که از بنده دل برده بود

تپل بود، ضمناً سیه‌چرده بود!

 برو ردّ کار خود ای پیرزن!

تو عنتر کجا و دل‌آرای من؟»

 رخ پر کِرِم شد به آنی بنفش

درآورد از پای خود لنگه کفش

 زدش ضربۀ سخت و  جانانه‌ای

که:«بی‌جنبه، الحق که دیوانه‌ای!»

 hgab2810.mihanblog.com
hgab2810.rasekhoonblog.com
وبلاگ حجاب و عفاف

تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها