0

هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...

 
pebdeniofpersia
pebdeniofpersia
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 2564
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...
جمعه 2 اسفند 1392  5:43 PM

یقظه و بیداری در روایات

در روایات اسلامی به صورت وسیع به مسئله یقظه و بیداری پرداخته شده است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می شود:

1. تا کی غفلت؟

علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: اَما مِنْ ذلِکَ بُلُولٌ اَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقْظَةٌ؛ آیا درد تو را درمان و خواب تو را بیداری نیست؟

2. روشنی با نور یقظه.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقْظَةٍ فِی الاَْبْصارِ وَالاَْسْماعِ وَالاَْفْئِدَةِ؛ با نور یقظه و بیداری، چشم ها و گوش ها و قلبها را روشن ساختند.

ایشان در جای دیگری فرمودند: «وَکَیْفَ لایُوقِظُکَ خَوْفُ بَیاتِ نِقْمَةٍ وَقَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعاصِیهِ مَدارِجَ سَطَواتِهِ فَتَداوَ مِنْ داءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِکَ بَعَزِیمَةٍ وَمِنْ کَریَ الْغَفْلَةِ فِی ناظِرِکَ بِیَقْظَةٍ وَکُنْ لِلّهِ مُطِیعا وَبِذِکْرِهِ آنِسا؛ و چگونه ترس از فرود آمدن بلای به یک معنی می توان گفت که تمام آیات انذار و تبشیر، برای زدودن آثار غفلت، بیداری مردم از خواب غفلت و تنبّه و تذکّر نازل شده است.

شب هنگام تو را بیدار نکرده است؟ با این که در درون معصیت خداوند و گناه غوطه وری و در زیر سلطه و قدرت خداوند قرار داری؟ پس مَرض سستی دل را با استقامت و عزم راسخ مداوا کن و این غفلتی که چشمت را فراگرفته با بیداری برطرف ساز و مطیع خداوند شو و به یاد او انس گیر.

آثار خودبیداری

بیداری و مخصوصا توجه به خود، مراتبی دارد که بر هر مرتبه آن آثار ویژه ای مترتب خواهد شد؛ آثاری که بر اساس تنوع استعدادها و مراتب معرفت و ایمان انسانها متنوع خواهد بود:

1. خودشناسی و خداشناسی:

توجه به نفس منشأ تقویت علم حضوری در نفس انسان می شود. سپس به تدریج علم حضوری در مسیر تقویت و کمال خویش به جایی می رسد که باب معرفت های ارزنده دیگری و از آن جمله، معرفت توحیدی را به روی انسان باز می کند.

یکی از معانی جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ هر کس خودش را شناخت، خدایش را شناخته است»؛ این است که هرگاه انسان با درک حضوری حقیقت وجود خویش را یافت، می بیند که یک موجود رابط و طفیلی و کاملاً وابسته به خدای متعال است و هر اندازه که وابستگی خودش را به خدا بیشتر درک کند، خدا را بهتر خواهد شناخت.

این تلازم خودشناسی و خداشناسی در قرآن به طریق دیگری بیان شده است، آنجا که می فرماید: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ مانند کسانی که خدا را از یاد بردند پس ما آنان را از یاد خودشان بردیم، نباشید. آنان همان تبهکاران هستند.

در روایت پیشین، خداشناسی از لوازم خودشناسی به شمار آمده و در آیه فوق نیز خود فراموشی از لوازم غفلت از خدا شمرده شده است. و نتیجه هر دو بیان عبارت است از وجود یک رابطه ویژه واقعی و تکوینی میان نفس انسان که مخلوق و معلول و وابسته است و خدا که خالق و علت مستقل و غیروابسته است.

2. پیدایش حقیقت جویی در انسان:

بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و در نتیجه نفس انسانی را بشناسد که چگونه موجودی است، از کجا آمده در دنیا چه موقعیتی بیداری و توجه به نفس موجب می شود که انسان درباره خویش بیندیشد و یک سلسله علوم حصولی را تحصیل نماید که در حرکت تکاملیش مؤثر است و به کدام سو در حرکت خواهد بود. از سوی دیگر با پی بردن به اعماق نفس، آن را به عنوان آیتی از آیات الهی و مظهر بسیاری از صفات الهی می شناسد؛ یعنی از طریق شناخت حصولی به نوع دیگری از خداشناسی حصولی دست پیدا خواهد کرد و ممکن است آیات ذیل ناظر به همین معرفت و خداشناسی باشد: «وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ × وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»؛ و در زمین نشانه هایی (از خدا) است برای اهل یقین و در جانهایتان (نیز آیات و نشانه های خدا هست) آیا نمی بینید؟

و در جای دیگر می فرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»؛ بزودی نشانه های خود را در آفاق (و اطراف جهان) و در جانهایشان به آنان می نمایانیم تا برایشان آشکار شود که او حق است.

3. تلاش برای کسب کمالات انسانی:

بیداری و خودشناسی موجب می شود تا انسان در فکر شناخت کمالات و مصالح خودش و راه کسب آنها بیفتد و برای تحصیل آنها تلاش کند و از سوی دیگر، عیوب و نواقص و مفاسد خویش را بازشناسد و خود را از آلوده شدن و سقوط بازدارد.

تشکرات از این پست
hoseinh1990 yarabyarabyarab
دسترسی سریع به انجمن ها