پاسخ به:هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...
یک شنبه 27 بهمن 1392 9:28 AM
يقظه انسان را در عين حيرت و سرگرداني به تلاش و حركت واميدارد، و همين تلاش و حركت او را به درجهاي ميرساند كه در سير و سلوك بسيار اهميت دارد و آن درجه عبارتست از توبه.
ما دربارهي توبه در درس بعدي سخن خواهيم گفت، اما آنچه در پايان اين درس بايد بگويم آن است كه سالك در اين تلاش و كوشش همراه با سرگشتگي، اندكاندك رو بهسوي حق ميكند و از حالت روزمرّگي ميرهد. او آماده ميشود كه توبهي زهد را بشكند و از شيدايي و مستي سر درآورد.
چيست كه هر دمي چنين، ميكشدم به سوي او؟ عنبر ني و مشك ني بوي ويست، بوي او
سلسلهايست بيبها، دشمن جمله توبهها توبه شكست، من كيام سنگ من و سبوي او
توبهي من براي او، توبه شكن هواي او توبهي من گناه من، سوخته پيش روي او
شاخ و درخت عقل و جان نيست مگر به باغ او آب حيات جاودان نيست مگر به جوي او
سايه ويست و نور او، جمع وي است و دور او نور ز عكس روي او، سايه ز عكس موي او
مولوي، ديوان