0

هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...

 
lindhfvhidld
lindhfvhidld
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : فروردین 1391 
تعداد پست ها : 3872
محل سکونت : بوشهر

پاسخ به:هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...
شنبه 26 بهمن 1392  3:36 PM

یقظه و بیداری یعنی چه؟

بسم الله الرحمن الرحیم


يقظه و بیداری
یکی از نقاط آغازین سلوک، بلکه به نظر خواجه عبدالله انصاری، نخستین نقطه و منزل سلوک، یقظه است. سالک با ورود به منزل يقظه، از مرداب غفلت بیرون می‌آید و حقیقت و معنى از نفس رفته را به دست می‌آورد (التبيان في تفسير القرآن، ج4، ص280 و ج7، ص222) و از یگانه موعظه الهی و هشدار خدا به انسانها که برای خدا از خواب غفلت برخیزید ، بهره می برد. یقظه، نور حیات طیبه و آگاهی وبیداری است که بر دل سالک می‌تابد و برای او این حقیقت‌ها که عناصر تشکیل‌دهنده یقظه هستند، روشن می‌شود:
اوّل: آدمی به نعمت خدا پی می‌برد اما از شمارش و آگاهی برگستره آن ناامید می‌شود و در می‌یابد که درباره آن تقصیر کرده است؛
دوم: درباره این جفا و جنايت و تقصیر می‌اندیشد و بر خطر آن وقوف پیدا می‌کند و آستین همت بالا می‌زند تا آن را تدارك و جبران کند و از پیامدهای سوء آن خلاصی یابد؛
سوّم: به عنصر ایام عمر به عنوان سرمایه‌ای بی‌بدیل می‌اندیشد و می‌کوشد تا در باقی ایام عمر از تضییع آن بپرهیزد و نسبت به آن ضنت بورزد و جبران مافات کند (ر.ک: منازل السائرين، ص36-37).
خواجه عبدالله، قیام در آیه شریفه «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» (سبأ، 46) را به یقظه و بیداری از خواب غفلت و برخاستن از ورطه فترت و سستی، تفسیر می‌کند (منازل السائرين، ص35). 
محیی‌الدین عربی درباره یقظه گوید: «اليقظة الفهم عن الله في زجره فإذا فهمت عن الله انتبهت» (الفتوحات، ج2، ص128).
انسانی که در دریای متلاطم طبيعت و باتلاق مادیت فرو رفته است، پس از تنبُّه و بيدارى از خواب غفلت، جهت خلاصى از پیامدهای سوء آن، بايد امورى را مراعات کند و به امر حق قيام نمايد. اما باید قيام او برای خدا باشد تا او را از سستى و كاهلى که لازمه خواب غفلت است، برهاند و وادار به تدارك و جبران ما فات ‏کند. و آنگاه بیندیشد که غرق نعمت‌های ظاهرى و باطنى الهى است و باید برای رهایی از پیامدهای زیانبار خواب طولانى و غفلت مستمری که از آن حاصل می‌شود، چاره‏جویى کند اما در این کار دشوار باید از حضرت حق استمداد کند تا بتواند بر نفس معتاد به بطالت و محكوم نیروی شهوت و لذات حیوانی و عادات و ملكات رذیله نفسانی که او را از سِير إلى الله و قرب به حق باز می‌دارند، فائق آید وگرنه محال است با وجود نفس فرو رفته در باتلاق عادات و شهوات، به وظايف عبوديَّت قيام کند. از این‌رو باید در صدد ترک عادات بد و رجوع از مخالفت حكم حق به سوى موافقت بر آید.
به نظر برخی از متفکران حوزه عرفان، نخستین مرتبه بدايات، يقظه و مرتبه بعد از آن توبه و بعد از توبه، محاسبه است (ر.ک: تمهيد القواعد، مقدمه سیدجلال‌الدین آشتياني، ص149-150).
ضرورت یقظه، در سخنان پیشوایان معصوم (ع) نیز مطرح شده است. علی (ع) می فرماید:‌
«أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ وَ دِينِ الْهُدَى لِيُزِيحَ بِهِ عِلَّتَكُمْ وَ لِيُوقِظَ بِهِ غَفْلَتَكُمْ» (بحارالأنوار، ج70، ص117، باب 122».
محمد، بنده و رسول خداست که او را به حق و دین هدایت فرستاد تا به وسیله او بیماری شما را درمان کند و شما را از خواب غفلت بیدار نماید و غفلت شما را به یقظه مبدل سازد.
در این بیان، فلسفه رسالت پیامبر اسلام (ص) در دو چیز معرفی شده است:
الف. درمان اساسی و ریشه‌ای بیماری روحی مردمان (لِيُزِيحَ بِهِ عِلَّتَكُمْ)؛
ب. تغییر وضعیت غفلت مردم به یقظه (لِيُوقِظَ بِهِ غَفْلَتَكُمْ).
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
«أَيُّهَا النَّاسُ تَيَقَّظُوا مِنْ رَقْدَةِ الْغَفْلَة» (بحارالأنوار، ج44، ص66، باب 19).
«ای مردم! از خواب غفلت بیدار شوید».
در دعا آمده است که:
«وَ اجْعَلْ ... سَهْوِي تَيَقُّظاً وَ غَفْلَتِي تَذَكُّراً» (بحارالأنوار، ج83، ص14، باب 38).
«سهوم را بیداری، و غفلتم را تذکر قرار بده».
امیر مؤمنان (ع) به هنگام تلاوت آيه: «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» فرمود:
«يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمِكَ يَقَظَةٌ» (شرح‏ نهج‏البلاغة، ج11، ص238، ح218).
اى انسان چه چيز تو را بر گناه جرئت داده و چه چيز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و چه چيز تو را بر هلاكت خويشتن علاقمند نموده است مگر اين بيمارى تو بهبودى نمى‌یابد و يا اين خوابت بيدارى ندارد؟!
«حالى كه با نافرمانى خدا خود را- تباه ساخته‏اى- و در پنجه قهرش انداخته. پس سستى دل را با پايدارى درمان كن، و خواب غفلت ديده‏ات را به بيدارى» (ترجمه‏ نهج‌البلاغه،‌ ترجمه شهيدى، ص257).
امام على «ع» می‌فرماید:
«ألا مستيقظ من غفلته قبل نفاد مدته» (غررالحكم: اليقظة و الاستعداد ... ص146).
«آیا کسی هست که از خواب غفلتش پیش از پایان مهلتش بیدار شود؟!».
و نیز می‌فرماید:
َ« مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِمْ فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَةٍ فِي الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ وَ الْأَفْئِدَة» (بحارالأنوار: ج66، ص325، باب 37- صفات خيار العباد و أولياء الله).
خداوند را- كه گرامى است نعمتهاى او- همواره، در هر زمانى، و در فاصله‏هاى طلوع پيامبران، بندگانى بوده و هست كه در فكر و باطن با آنان مناجات مى‏كند، و در ژرفناى خردهاشان با ايشان به سخن گفتن مى‏پردازد. اين گونه بندگان چشم و گوش و دل خويش با نور بيدارى روشن مى‏دارند (الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‏1، 165).
 

 

 

تشکرات از این پست
yarabyarabyarab hoseinh1990 omiddeymi1368
دسترسی سریع به انجمن ها