پاسخ به:هفته بیست وچهارم:...( " یقظه")...
جمعه 25 بهمن 1392 10:23 PM
* اوّلين مرحله سير و سلوك، يَقظه و بيداري است.
* يقظه يعني؛ بیدار ماندن و مراقب دشمن غفلت بودن.
* يقظه انسان را در عين حيرت و سرگرداني به تلاش و حركت واميدارد، و همين تلاش و حركت او را به درجهاي ميرساند كه در سير و سلوك بسيار اهميت دارد و آن درجه عبارتست از توبه.
* يقظه با يك نداي دروني همراه است كه انسان را بهسوي مقصد اصلي فرا ميخواند.
* براي اينكه معلوم بشود خوابيم يا بيدار بايد خود را بر قرآن كريم عرضه كنيم كه واقعاً خوابيدهايم يا بيدار. یک انسان خوابیده بين حركات و گفتارهاي او يك رابطه منطقي وجود ندارد امّا در بيداري، این رابطه كاملاً منطقي است.
* نگاه به زندگی بزرگان توحید و انسانهای الهی از عوامل یقظه در انسان است.
* خواجه عبدالله، قیام در آیه شریفه «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ» (سبأ، 46) را به یقظه و بیداری از خواب غفلت و برخاستن از ورطه فترت و سستی، تفسیر میکند.
* يقظه با دلتنگيها، شوقها و گريههاي ويژهاي همراه است. اين بيقراريها روز به روز شدّت مييابند و احساس معنوي انسان نيرو ميگيرد.
واسه كسي خاك گلدون باش،
كه اگه به آسمون رسيد،
بدونه ريشهاش كجاست ...