پاسخ به:انقلاب اسلامی؛ انقلاب ایده و رهبری
دوشنبه 21 بهمن 1392 10:47 AM
در حالی که از منظر تحلیلی طبقاتی، برخی از گروهها و طبقات اجتماعی خاص، بیشتر به فعالیت سیاسی گرایش مییابند تا گروهها و طبقات دیگر که نمیتوان آن را به وسیلهی عوامل روانشناختی توضیح داد. افزون بر این، شاید رفتار سیاسی رهبری انقلابی در مقاطعی خاص واکنشی به بحرانهای وقت باشد و ارتباطی به ویژگیهای روانی وی نداشته باشد. بنابراین بهتر است از دیدگاهی جامعهشناسانه به بررسی نقش رهبران انقلابی در فرآیند انقلابها پرداخته شود.
بر این مبنا، حسین بشیریه رهبران انقلابی را در سه دستهی فکری یا ایدئولوژیپرداز، بسیجگر یا کاریزمایی و سیاستگذار یا مدیر، تقسیم میکند. بر این مبنا، هر کدام از این نوع رهبری با مرحلهای از انقلاب همخوانی دارد.
رهبران فکری اصول و زمینهی عقیدتی پیدایش جنبش انقلابی را فراهم میسازند و رهبران بسیجگر با راه انداختن جنبش انقلابی، قدرت را به دست میآورند و رهبران مدیر، مبانی قدرت انقلابی را تحکیم مینمایند. در عرصهی عمل اما رهبران انقلابی به درجات مختلفی، هم نظریهپرداز، هم بسیجگر و هم مدیر بودهاند.[9] با کمی تأنی میتوان این نظریه را پیرامون رهبری امام خمینی قابل اعمال دانست.
ایدئولوژی و رهبری در انقلاب اسلامی ایران
دو رکنی که در قالب نظریههای انقلابی نادیده گرفته شده شاید مهمترین ابعاد انقلاب اسلامی ایران باشند. اسلام و رهبری امام خمینی دو رکنی هستند که به انقلاب اسلامی ایران خاصیتی متمایز بخشیدهاند.
ایدئولوژی انقلاب اسلامی
ایدئولوژی انقلاب اسلامی برخاسته از آموزه های اسلامی بود. اسلام به مدد مقولههای نوین، از حالت فرهنگ صرف به حالت اسلام ایدئولوژیک تغییر چهره داده است؛ چهرهای که در آن باورها و پندارهای دینی شکلی حرکتآفرین مییابند و عناصر و تعاریفی تعبیه میشود که همگی انقلابی و برانگیزاننده است.
بدین معنا نوعی پیکرهی اندیشگی و یوتوپیایی از تلقیهای یک دین مبارز و ستیزهخو طراحی میشود[10] و بدین ترتیب در فرآیند انقلاب مذهب به مثابهی واژگان، آیینی جلوهگر شد که نمایش تاریخی یک ملت را، که هستیشان را در مقابل هستی پادشاهان قرار داده بودند، در درون خود جای میداد.
انقلاب ایران بر مدار ارائهی تفسیر تازهای از یک سلسله مفاهیم اصلی شیعه میگردید «که هدف آن ایجاد نوعی تحرک سیاسی و ظلمستیزی بود و مسلماً بدون برداشت تازهی تشیع نمیتوانست نقشی را که در حوادث سالهای 1356-1357 بازی میکرد برعهده گیرد.»[11]
بدین ترتیب، اسلام شیعی ثابت کرد که ابزار ریشهدار بومی و مانایی برای بسیج یک نهضت فراگیر و مؤثر است و قادر است مفهوم هویت و تاریخ، نمادها و ارزش های مشترک را برای رهبری قدرتمند مذهبی-سیاسی و مراکز سازمانی نهضت فراهم آورد.این ایدئولوژی که ایدئولوگهای اولیهی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و دکتر علی شریعتی، آن را طرح کرده بودند، بر چند اصل تکیه میکرد:
1. تأکید مجدد بر اسلام به مثابهی شیوهی زندگی تمامعیار؛
2. نفی الگوی غیردینی و غربی جدایی دین از دولت؛
3. اعتقاد راسخ به بازگشت قدرت و موفقیتهای مسلمانان با برگشت به اسلام و حاکمیت دین الهی به جای سرمایهداری غربی و روسیهی ملهم از مارکسیسم و سوسیالیسم؛
4. معرفی دوبارهی شریعت به مثابهی طرح اسلامی جامعهای مطلوب دارای اجتماعی عادلانه و اخلاقی از مؤمنان؛
5. تمایل به نبرد (جهاد) علیه تمام ناراستیها (حتی اگر لازمهی آن تحمل سختیها و در صورت لزوم به شهادت رسیدن در راه خدا باشد).[12]
رهبری انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره) رهبری فکری، مدیریتی و بسیجگرانهی انقلاب را به عهده داشت. با توجه به وجههی روحانی و جذاب امام، که میتوان آن را تحت قالب مفهومی «کاریزما» قرار داد، ایشان توانست این ویژگیهای بالقوه را (که شاید برخی از آنها نزد افراد و گروههای مبارز دیگر نیز بود) بالفعل سازد.
امام خمینی در ابتدا به نقد حکومت موجود و نفی آن بر مبنای آموزههای اسلام پرداخت. سپس با نومیدی از اصلاح حکومت وقت، راه مبارزه را انقلاب علیه نظام سیاسی موجود تشخیص داد. ترسیم وضعیت آرمانی نیز با نظریهی ولایت فقیه ایشان صورتی نظری به خود گرفت. نظریهی ولایت فقیه امام، که در اواخر دههی چهل عنوان شد، نمود اندیشهای است که خود زمینهساز حکومت اسلامی در ایران شد.
این نظریه که در طی جلسات درس امام در نجف اشرف عنوان شد، جنبهی ایجابی مبارزهی امام در مقابل شاه بود که در تبعید ارائه شد. هرچند سابقهی این نظریه به «عوائدالایام» ملا احمد نراقی بازمیگشت که برای نخستین بار به آن صبغهای سیاسی-حکومتی بخشیده بود، اما امام نخستین فقیهی بود که نه تنها لزوم حکومت اسلامی، بلکه راهکار اجرایی آن را نیز لازم میدانست.
فقیهان دیگر تمهید مقدمات حکومت را به مثابهی شرط وجوب میدانستند (همچنان که اگر استطاعت حاصل شود، حج واجب میشود.) اما امام در حکم شرط واجب، از قبیل وضو برای نماز، تمهید مقدمات و آماده کردن شرایط انقلاب را برای اقامهی حکومت اسلامی واجب دانست و انقلاب کرد. بدین ترتیب، امام رسالت تشکیل مدینهی فاضلهای داشت که حکومت جهانی اسلام بود. آن زمان مخاطبان میانگاشتند اکنون که امام خمینی رهبر انقلاب است هم طرح کلی و اجمالی آیندهی حکومت را بیان میکند و هم در حوادث روزمره راهنمای قوم است.[13]
پس از پیروزی انقلاب و زمانی که امام در رأس حکومتی انقلابی و اسلامی قرار گرفت، شأن ایجابی و تأسیسی آموزههای دینی خود را نشان داد و باعث تقویت اعتماد مردم به حکومت گردید. همین امر باعث میشد تا مردم همبستهتر گردند و از آنجا که امام را به عنوان کسی میشناختند که منافع دنیوی و اخروی آنها را در نظر دارد، به هم نزدیکتر شدند. |
---|
افزون بر این، ایشان با تأکید بر همبستگی و وحدت بین همهی اقشار و ذکر نمونههای بسیاری از بزرگان و علمای دینی، به تقویت اعتماد جامعه میپرداخت. از آنجا که مردم ایران خود دارای علقههای مذهبی بودند و مذهب به عنوان یک جنبهی هویتی آنها مطرح بود، امام با تأکید بر حفظ و تقویت این هنجارها، به خصوص با تأکید بر آموزههای مذهبی و اجرای آنها از یک سو، یکی از جنبههای مهم هویتی ایرانیان را برجسته کرد و از دیگر سو، سلب اعتماد آنها از منابع هنجارساز رسمی پهلوی و عدم اجرای قوانین آن را موجب شد.
پس از پیروزی انقلاب و زمانی که امام در رأس حکومتی انقلابی و اسلامی قرار گرفت، شأن ایجابی و تأسیسی آموزههای دینی خود را نشان داد و باعث تقویت اعتماد مردم به حکومت گردید. همین امر باعث میشد تا مردم همبستهتر گردند و از آنجا که امام را به عنوان کسی میشناختند که منافع دنیوی و اخروی آنها را در نظر دارد، به هم نزدیکتر شدند. در واقع اطلاعات و آگاهیهایی که امام از طریق سخنرانیها و بیانیههای خود در اختیار مردم میگذارد، در راستای تأکید بر همبستگی و وحدت بین همهی اقشار و دعوت نمودن از آنها و استفاده از نمادها و شخصیتهای مذهبی بود که موجبات تقویت اعتماد اجتماعی را فراهم مینمود.
در واقع اهمیت نقش و جایگاه مذهب در اندیشهی امام باعث شده بود تا راهبردهای مبارزاتی ایشان آمیخته با نگرش مذهبی باشد. بدین ترتیب، «گفتاری که امام خمینی به عنوان یک رهبر انقلابی برگزیده بود، چنان کلی، جامع و شامل بود که همهی گروههای مبارز، خود را در آن متبلور و مجسم مییافتند. به عنوان نمونه، همگان در این شعار که «شاه باید برود» و «سلطنت از اساس غیرقانونی است» آنچنان به باورهای مشترک دست یافته بودند که در آن شک و تردیدی روا نمیداشتند.[14]
فرجام سخن
به نظر میرسد وقوع انقلاب اسلامی در ایران توانست به عنوان نقیضی برای مطالعات ساختارگرایی و مثالی از اهمیت عواملی خارج از ساختارها و یا به نظر نگارنده، نمودی از تعامل ساختار-کارگزار در وقوع انقلابها باشد. بدین ترتیب، میتوان وجود و قابلیت اثرگذاری کارگزاران را به مانند ساختارها پذیرفت؛ به خصوص ایجاد تحولات تکنولوژیک و افزایش سرعت اطلاعات بر قابلیت کارگزاران همانند ساختارها افزوده است.
تأکید این نوشتار بر رهبری و ایدئولوژی بر مبنای انکار نقش ساختارها در ایجاد انقلابها نیست، بلکه تنها مروری است بر احیای نقش کنشگران. بدین معنا که ایدئولوژی ها، خود بر بستر ایدهها و فرهنگها به ساخت هویت انقلابیون و عاملان انقلابی میپردازند.
در این میان، رهبران انقلابی نقش مؤثری دارند؛ چراکه آموزههای ایدئولوژیک را از اذهان به اعیان میآورند و صفوف مردمی را که شاید معترض، اما منفعل باشند، به تودهی انقلابی بدل میسازند. در این میان، انقلاب اسلامی مثالی برجسته است.
اسلام و رهبری امام خمینی در انقلاب ایران دو گزینهای بودند که نقش عاملیت را احیا کردند. اسلام توانست به جماعت خواب، اجتماع خوابزده و جامعهی چرتی[15] جان ببخشد و این جز با رهبری هوشمندانه و مدبرانه امام خمینی رخ نمیداد. بنابراین انقلابها وقتی رخ خواهند داد که کنشگران انقلابی، ساختارها را چون ابزاری برای تسهیل فرصتها به کار گیرند و موانع را به حاشیه بفرستند.
منابع:
[1] جک گلدستون، مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلاب ها، ویراستار: جک گلدستون، ترجمهی محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات کویر، 1387، ص 28.
[2] اریک سلبین، نقش کارگزار و فرهنگ در انقلاب ها: مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلاب ها، ویراستار: جک گلدستون، ترجمهی محمدتقی دلفروز، ص 121.
[3]همان، ص 122.
[4]عباس منوچهری، نظریه های انقلاب، تهران، انتشارات سمت، 1388، ص 82.
[5]حسین بشیریه، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران، دانشگاه تهران، 1379، ص 82.
[6]همان، ص 88.
[7]همان، ص 88 و 89.
[8]همان، ص 89.
[9] همان، ص 92.
[10]محسن خلیلی، پیدایی و پایایی تئوریک انقلاب اسلامی، آسیبشناسی انقلاب اسلامی، مشهد، نشر سنبله، 1385،ص 74.
[11]حمید عنایت، «انقلاب اسلامی» مذهب در قالب ایدئولوژی سیاسی، سعید الهی، امیر، فصلنامهی اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شمارهی 137 و 138، بهمن و اسفند 1377، ص 137 و 138.
[12]جان اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، تهران، انتشارات باز، 1382، ص 49.
[13] رضا داوری، انقلاب اسلامی و وضع کنونی آن، تهران، مرکز فرهنگی علامه طباطبایی، 1361، ص 98.
[14] محسن خلیلی، پیدایی و پایایی تئوریک انقلاب اسلامی، ص 99.
[15] بخشی از دیالوگ مفتش تأمینات در سریال «هزاردستان»، اثر ماندگار مرحوم علی حاتمی.
حسین صادقی؛پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم سیاسی
منبع: برهان
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست